🔰 فرضیه‌های نژادی در خدمت استعمار ⏱ خواندن| 3 دقیقه ✍️ شاپور رواسانی 🔸فرضیه‌های نژادی (Rassism) که مدعی برتری فکری و فرهنگی گروه خاصی از انسان‌ها بر سایر گروه‌های انسانی، به علت داشتن مشخصات جسمانی و ظاهری و اقامت در منطقه جغرافیایی معین است و بر این اساس، جامعه‌ی انسانی را به نژادهای برتر و پست تقسیم می‌کند، پرنفوذترین و در عین سست و مهمل بودن، مهلک‌ترین نظریاتی است که به نام علم، مانع شکوفایی جامعه‌ی مدنی در مستعمرات شده و می‌شود. 🔹تبلیغ و ترویج چنین فرضیه‌هایی در درازمدت، و بطور وسیع و مداوم، موجب پیدایش و تثبیت «عقده‌ی حقارت اجتماعی» در جوامع مستعمراتی و رشد عقده‌ی «خودبزرگ دانستن» در جوامع کشورهای سرمایه‌داری اروپا و آمریکا و افزون بر آن، به علت تعمیم یافتن به بررسی‌های اجتماعی و سیاسی و تاریخی و فرهنگی موجب بروز برخوردهای خشن و رفتاری ظالمانه میان گروه‌های انسانی در درون یک جامعه‌ی مستعمراتی، و میان جوامع مستعمراتی شده است. 🔸تحریف تاریخ به سود طبقات استعمارگر، تجلیل از «کشورگشایان»، تحقیر اقوام و گروه‌های انسانی در طول تاریخ و القاء نوعی هویت ملّی جعلی به عامه‌ی مردم و همچنین توجیه و مشروعیت دادن به اعمال و جنایات استعمار سرمایه‌داری و کلنیالیسم در مستعمرات، از زمینه‌های اجتماعی و سیاسی کاربرد فرضیه‌های نژادی محسوب می‌شود. طبقات حاکم در کشورهای سرمایه‌داری با استفاده از فرضیه‌های نژادی بعنوان فکر راهنما، غارتگری اقتصادی و کاربرد زور در مورد مردم مستعمرات را منطقی و مشروع و حتی لازم و ضروری دانسته و می‌دانند و برای خود حق تشخیص و قضاوت و اجرا قائلند. 🔹طبقات حاکم وابسته به استعمار در مستعمرات نیز از فرضیه‌های نژادی برای حفظ سلطه‌ی خود بهره‌برداری می‌کنند، و در این جهت با کمک این فرضیه‌ها نه فقط می‌کوشند وجود روابط استثماری را میان طبقات و در درون جامعه‌ای که بدان وابسته‌اند انکار کنند و دشمن واقعی را از دید مردم محروم و زحمتکش پنهان نگه‌دارند، بلکه تلاش می‌کنند با ترویج و تبلیغ این فرضیه‌ها چه در رابطه با ساختار اجتماعی درون جامعه‌ی مستعمراتی و چه در رابطه میان جوامع مستعمراتی، خصومت و نفاق و تفرقه میان طبقات و اقشار محروم و استثمار شده را ایجاد و تشدید نمایند و مانع شکوفایی فرهنگی و سیاسی جامعه و رهایی اقتصادی و سیاسی گردند. ادامه مطلب در لینک ذیل👇 🌐 http://vrgl.ir/mhyrn ⚜️ @lotfi74