🔰 لایه های مطالعاتی فتنه 401 داود مهدوی زادگان 🔸 فتنه 401 علاوه بر اینکه متضمن حوادث تلخ و جانکاهی بود، حامل حقایق سیاسی و اجتماعی و معرفتی زیادی است که نباید گذاشت این واقعه همراه با درس ها و عبرت های آن به محاق رود و مبنایی برای اصلاح کنش‌گری های سیاسی و اجتماعی و درک دشمن ملت قرار نگیرد. بویژه که از این پس همه عوامل رسانه ای جریانات ضد انقلاب و برانداز در تولید آگاهی کاذب ( جابجایی مقام شهید و جلاد ) بیش از پیش تلاش خواهند کرد. از این رو، باید در راستای ضرورت " جهاد تبیین " همواره ساحت های مختلف این موضوع را مورد کنکاش و روشنگری قرار دهیم. 🔹 پرسش های مطالعاتی پیرامون فتنه 401 یک دست و هم سطح نیستند. چون این مساله چندین لایه مطالعاتی را در بر می گیرد. در اینجا، لا اقل، سه لایه مطالعاتی را می توان بر شمرد: 1⃣ لایه مطالعاتی داده ها برخورداری جامع و مکفی از داده های اکتسابی مربوط به واقعه یا رویداد برای فهم و درک صادق از آن ضرورت دارد. اگر چه تولید کنندگان آگاهی کاذب هیچ التزامی به اکتساب داده های دقیق عینی ندارند. بلکه آنان چنین داده‌هایی را مخلّ مقاصد خود می دانند. جریان متعهد و انقلابی خود را ملزم به کسب داده های درست و دقیق می داند. 2⃣ لایه مطالعات تحلیلی پردازش و تحلیل داده ها از جهت بررسی سطح روابط و نسبت مادی و معنوی میان آنها و نیز فهم زوایای آشکار و پنهان رویداد- در اینجا، فتنه 401 - اهمیت زیادی دارد. از این طریق، دلایل چرایی و چگونگی و فرآيند وقوع رویداد روشن تر می گردد. تحلیل داده ها بازگو کننده اقدامات بعدی یا کاستی ها و نواقص عملی امر است. 3⃣ لایه مطالعات نظریه پردازانه کلیت واقعه یا رویداد در چارچوب های نظری تفسیر و تبیین می شود. این چارچوب ها می تواند معرفتی، تاریخی، جامعه شناختی، روان شناختی، هویتی و تمدنی باشد. این سطح از مطالعه رویداد که عمیق ترین لایه مطالعاتی رویداد است، غایات عقلانی و غیر عقلانی و جایگاه و کارکردهای مورد نظر و نیز نسبت آن با دیگر رویدادهای همسو و غیر همسو را معلوم می کند. همچنین مطالعه نظری واقعه از جهت آینده پژوهی و فهم فرآیند ها و سناریوهای پیش رو کمک بسزایی می کند. 🔸اگر درباره میزان پراکندگی مطالعات در این سه لایه پرسش شود، به نظر می رسد که بیشترین حجم کار مربوط به لایه اول ( شناسایی، اطلاع رسانی داده ها ) بوده است. در این سطح به شدت با جنگ روایت ها مواجه هستیم. نیروهای انقلابی علیرغم نا برابری امکانات خیلی خوب توانستند پروپاگاندای رسانه ای ضد انقلاب و نظام سلطه جهانی را زمین گیر و خنثی کنند. اما کار در سطح دوم و بویژه در سطح لایه سوم که جنبه نخبگانی آن خیلی بیشتر است، از هر دو سو کمتر بوده است. به نظر می رسد که اپوزیسیون داخلی و خارجی رغبت چندانی به لایه های دوم و سوم ندارد. چون آنان در این دو سطح، بخصوص در سطح نظریه پردازانه، حرف جدی برای گفتن ندارند. 🔹 اگرچه نویسندگان اقتدارگرای اصلاحات سعی کرده اند خلأ مطالعه لایه دوم را جبران کنند. اما در مقابل، میدان و مجال کار برای نیروهای انقلابی و جریان های همسو در دو لایه دوم و سوم بسیار بیشتر است. آنان در این دو عرصه مطالعاتی حرف های زیادی برای گفتن دارند. بلکه گفتار آنان در سطح نظریه پردازی بدون رقیب است. چون اغلب نظریه های سکولار قادر به پشتیبانی فکری از کنش اغتشاشگران را ندارند. برای مثال، چگونه نظریه ملی گرایی می تواند از خواسته های تجزیه طلبانه اغتشاشگران دفاع کند. از آنجا که نویسندگان اپوزیسیون در لایه تئوریک مجبور به نفی بسیاری از اعمال و گفتار آشوب طلبان خیابانی می شوند، آنان مایل به ورود در لایه سوم از مطالعه فتنه 401 نیستند. برخلاف جریان انقلابی و همسو با آن که در عرصه تحلیل و نظریه پردازی بلا منازع است. جمعه 2 دی 1401 👇👇👇 @mahdavizadegan