🔻حکمت حجاب در رویکرد جنسیّت‌اندیشانۀ استاد مطهری-۲ 🖊 مهدی جمشیدی [پنجم]. از جمله مسأله‌های ذهنی که در اثر ساخته‌وپرداخته‌شدن کج‌روایت‌ها از سوی رسانه‌های غربی و دنباله‌های دگراندیشِ داخلی آن پدید آمده، این است که روایت‌های نظام جمهوری اسلامی از حجاب، «مردانه» و «جنسیّت‌مدار» است. مردانه‌بودن روایت حجاب یعنی حجاب زن، از دریچۀ نگاه مرد، تفسیر و تحلیل شده و جنبۀ زنانه ندارد و همواره در نسبت با مرد به عنوان «دیگری»، به تعلیل حجاب پرداخته شده است. اشکال دیگر که شاید خویشاند با همین روایت باشد، این است که حجاب در چهارچوب فهم‌ جنسیّت‌مدار، محصور شده و به زن به مثابه «جنس دیگر» که دلالت‌ها و اقتضاهای متفاوتی دارد، نگریسته شده است. با مطالعۀ دلایل استاد مطهری درمی‌یابیم که ایشان، از همین دو منظر – که دیگران کوشیده‌اند آن را مسأله‌مند کنند - به حکمت‌های حکم حجاب نگریسته است؛ با این تفاوت که وی «زنجیرۀ تعلیلیِ» خویش را کامل کرده و به این واسطه، نشان داده که باید حجاب را در چهارچوبِ «فهمِ معطوف به دیگریِ جنسیّتی» و بر یک «بنیان جنسیّت‌مدار»، تفسیر و معنا کرد. [ششم]. تحلیل حکمت حجاب در سطح خُرد، مشتمل است بر «روان عاملیّت» و «هویّت عاملیّت»، و تحلیل حکمت حجاب در سطح کلان دربرگیرندۀ «ثبات ساخت خانواده» و «کارکرد ساخت جامعه» است. مقصود از روان عاملیّت این است که تحریک‌شدن مکرّرِ غریزۀ جنسی در عرصۀ عمومی، موجب تبدیل‌شدن این میل به یک عطش روحیِ اشباع‌ناپذیر می‌شود که حس محرومیّت را در فرد می‌آفریند و درونش را متلاطم و بحرانی می‌سازد. ازاین‌رو، نباید امر جنسی را از یک غریزۀ عادی و محدود به یک چالشِ تمام‌نشدنی و طوفانی تبدیل کرد و آرامش درونی را از فرد گرفت. این وضعی است که با حجاب، پیوند مستقیم دارد. هویّت عاملیّت، دلالت بر این معنا دارد که شخصیّت و کرامت و شرافت زن، وابسته به این است که به کالای جنسی در عرصۀ عمومی، تقلیل نیابد و دسترسی به او آسان نباشد، بلکه به واسطۀ حجاب، در حریم قرار بگیرد و از دست‌اندازی‌های نظری و لمسی در امان بماند. در این صورت است که هویّت زن، جنبۀ انسانی می‌یابد و نگاه کالاگونه و جنسی از او زدوده می‌شود. ثبات ساخت خانواده به این معنی است که چنانچه مناسبات جنسی به عرصۀ عمومی راه یابد، عواطف و احساسات عالی و لطیف میان زن و مردی که به یکدیگر تعهد اخلاقی و جنسی دارند، از میان خواهد رفت و اعتماد روحی از دست خواهد رفت و بنیان مناسبات خانوادگی فرو خواهد پاشید. دربارۀ کارکرد ساخت جامعه نیز باید گفت عرصۀ عمومی، سپهری برای فعالیّت و کار غیرجنسی است و اگر زن با برهنگی و تبرّج و دلربایی به آن پا بگذارد، خواه‌ناخواه به فضایی برای شکارچی‌گری و مناسبات جنسی تبدیل خواهد شد و نیروها به علایق و گرایش‌های جنسی معطوف خواهد شد. دراین‌حال، روشن است که جامعه از کارکرد خویش باز خواهد ماند. [هفتم]. منطق فرهنگیِ استاد مطهری نشان می‌دهد که جامعه از این نظر، وضع قراردادیِ محض ندارد و به طور مطلق، اعتباری نیست، بلکه واقعیّت اجتماعی، جنبۀ تکوینی نیز دارد و از حقایق ذاتی حکایت می‌کند. به تعبیر قدما، جامعه و واقعیّت‌هایش، «طبع» دارد و باید تدبیر سیاسی را به طبع جامعه ارجاع دارد و مطابق آن طراحی کرد. به‌بیان‌دیگر، در لایۀ حکمت عملی باید از ذات‌انگاری دفاع کرد و گمان نکرد که همۀ امور اجتماع، نسبی و برآمده از تجویزهای سلیقه‌ای است و جامعه، منطق درونی و مستقل ندارد. اگر جامعه، طبع دارد، منطق درونی نیز خواهد داشت و چنانچه تدبیر ما با این طبع، سرِ سازگاری نداشته باشد، تدبیر ما به سرانجام نخواهد رسید و جامعه دچار بحران خواهد شد. [هشتم]. در امتداد بند پیشین باید افزود حجاب، یک حکم ریشه‌دار است و می‌خواهد از تکوین حکایت کند و این تکوین، همان «عفت» است. حجاب، بی‌پشتوانه نیست و نسبت مستقیم با عفت دارد که امر اخلاقی است. عفت، فقط به معنی پاک‌دامنی نیست تا بتوان ادعا کرد که مخالفت با آن، منحصر به برقرار مناسبات جنسیِ لمسی است، بلکه نظربازی و دلربایی نیز واقعیّت‌هایی برخلاف عفت هستند. بدین‌سبب، «نقص در حجاب» را باید «نقص در عفت» دانست، نه اینکه حجاب و عفت را مستقل از یکدیگر فرض کرد. حجاب، همچون ظاهر و پوسته‌ای است که ارزش اخلاقیِ عفت را حفظ می‌کند. این در حالی است که نیروهای لیبرال می‌کوشند با جدایی افکندن میان حجاب و عفت، زمینۀ نظری برای بی‌اعتبارسازی حجاب فراهم آورند و آن را به یک حکم بی‌پشتوانه و گسستۀ از اخلاق و فضیلت فرو بکاهند. در اینجا اشارت مطهری به عفت، حاکی از آن است که حجاب، هم امر جنسیّتی است و هم برآمده از ملاحظه‌های جنسی است. 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi