📌چند نکته درباره ی «الگوهای تغییرات اجتماعی» 🔹آنچه در اینجا می آورم بسی فراتر و غنی تر از آن چیزی است که در مجلس عرضه می شود. ۱. نکته ی اول در باب تغییرات اجتماعی، آن است که تغییر اجتماعی ، امری لابد منه است و همه ی جوامع انسانی،بدلیل خصلت ذاتی انسان که تفکر و تأمل و اعتبارسازی است، تغییرات اجتماعی را به گونه ای تجربه می کنند. ۲. با اینحال همه ی تغییرات اجتماعی الزاما مثبت و رو به جلو نیست. شهید مطهری در کتاب اسلام و نیازهای زمان بیانات مفصلی درین رابطه دارند که این مطالب بر همان مبانی مبتنی است. پایه ی اصلی در تقسیم تغییرات اجتماعی از نگاه ایشان، مسئله ی «فطرت جامعه» است خود که نیازمند بحث تفصیلی است. ۳. یکی از بهترین نمونه های تاریخی که در برگیرنده ی توامان تغییر اجتماعی مثبت و منفی است، دوران تاریخی رسول خدا و پس از آن است. غیر از اقدامات مقدماتی رسول خدا در مکه، پدیده ی نفاق در مدینه، حادثه ی سقیفه و سپس ظهور جریانات کلامی و از همه مهمتر بررسی تاریخی جریان بنی امیه، دستمایه های بسیار خوبی برای تحلیل تغییرات اجتماعی در این دوران است. ۴. در دوران معاصر نیز، اصل واقعه ی انقلاب اسلامی، سالهای جنگ، و خصوصا سالهای پس از جنگ و جریان اصلاحات و چپ و.... نقاط عطف قابل بررسی در بحث تغییرات اجتماعی در دوران معاصر است. ۵. ریشه ی تغییرات اجتماعی منفی و حرکت قهقرایی امت پس از رسول خدا را در دو ساحت می توان پیگیری نمود: ریشه های داخلی: ضعف ایمان ها. مرض های قلبی. نفاق ریشه های خارجی: نفوذ و اقدامات یهود و بنی امیه در حوزه های فرهنگی، دینی و اقتصادی ۶. آیا جلوگیری از تاثیر این عوامل ممکن بود؟ بر اساس آیات قرآن کریم، مبنی بر لزوم رشد و استحکام درونی جامعه ی اسلامی و همچنین هشدارها نسبت به مراقبت از دشمنان خارجی، جلوگیری از این حوادث امکانپذیر بود و امت می توانست مسیر تاریخ را به سمت دیگری ببرد. (آیات قابل توجه در اینجا: فتح،۲۹- توبه،۲۴ و....) ۷. بنابر مجموع آنچه گفته شد و با تمرکز بر دو مورد تاریخی (صدر اسلام و انقلاب اسلامی), به نظر می رسد بطور کلی عوامل زیر مهمترین اثر را بر تغییرات اجتماعی بر جای می گذارند: اول: باورها و خلقیات افراد جامعه به نظر می‌رسد وضعیت اجتماعی در هر جامعه ای برآیند باور ها و خلقیات آن است و تغییرات اجتماعی نیز در پی تغییر همان ها پدید می آید. تقسیم بندی فارابی از مدینه ها (مدینه فاضله و جاهله و تقسیمات آنها) ناظر به همین نظام باورها و خلقیات افراد است. مثلا مردمانی که به دنبال فضیلت ها هستند جامعه ای را شکل می دهند غیر از جامعه ای که مردم به دنبال رذیلت ها هستند. دوم: قدرت های سیاسی قدرت های سیاسی از آنجا که سرچشمه های نهادها را در اختیار دارند، یکی از عوامل عمده ی تغییرات اجتماعی هستند. بطوریکه گاهی عامل اول (باورها و خلقیات) تحت تاثیر عامل قدرت دچار دگرگونی شده و تغییرات بعدی را رقم می زند. @taamollat