تأملات اجتماعی
این، تصویر عموی بزرگوار و معلم دوران کودکی و نوجوانی ام مرحوم حاج حسن کرباسچی است که به فاصله ی کوتاهی از رحلت مرحوم پدرم به رحمت خدا رفت و این روزهای پایانی مرداد ماه، سالگرد رحلت ایشان است. هر آنچه درباره ی سلوک معنوی و حسن خلق و ارتباط با خوبان درباره ی پدرم نوشتم درباره ی ایشان -چه بسا بیشتر- صادق است. اخلاق و منش و صفای باطن و حسن سریرت ایشان به گواهی دوستان و شاگردان، حقیقتا یادآور اخلاق رسول خدا بود. آنچه که در روایت امیرالمومنین ع درباره ی صفات مومن آمده که فرمودند «لطیف الحرکات، حلو المشاهده» درباره ی ایشان دقیقا صادق بود. هم صحبتی با ایشان حقیقتا آرامش بخش و راهگشا و مجلس ایشان حقیقتا شیرین بود. کارهایی که دیگران با قیل و قال و تنش انجام می دادند، ایشان در نهایت خلوص و لطافت به سرانجام می رساند. رعایت کرامت انسانی در تربیت را بیش و پیش از همه در ایشان جلوه گر دیدم. چنانکه در تعاملات روزمره، چه در مدرسه و چه در خانواده، رعایت کرامت و حرمت افراد، ویژگی رفتاری اصلی ایشان بود. از دوران آنان سالها گذشته، اما شیرینی درک محضر آنان هنوز در کام من و بسیاری دیگر هست. سبک تربیتی ایشان هم عموما از همین طریق بود که کمتر امر و نهی می کردند و بیشتر جذبه ی معنوی ایشان بود که گرایش به خوبی ها را در شاگردان و آشنایان ایشان بیدار می کرد و کسی که مدتی با ایشان همراه بود، پس از مدتی تغییر را در خود حس می کرد، بدون اینکه دستوری و امری و حرفی شنیده باشد. ایشان حقیقتا دارای جذبه ی معنوی بود. ان قدری که از گذشته و جوانی ایشان و مرحوم پدرم جست و جو کرده ام، هر دو از یک سرچشمه ی معنوی در دوران جوانی شان بهره مند بوده اند و گعده هایی که با دوستان مشترک در این سالهای پایانی داشتند گواه این مطلب است. چنانکه قبلا هم نوشته ام، این خلق و خو و حال و هوای معنوی خاص که در این نسل دیدم، در هیچ یک از نسل های دیگر مشاهده نکردم و گمانم بر این است که فضاهای معنوی تهران در دهه ی پنجاه و شصت در تربیت این نسل منحصر بفرد نقش مهمی داشته است. از نسل دوستان پدر و ایشان هنوز بسیاری شان هستند و اینجانب با برخی از آنها معاشرت دارم، و هنوز هم از جهت اخلاقی و سلوک اجتماعی و مدیریتی منحصر بفرد هستند. خدا رفتگانشان را بیامرزد و زندگانشان را طول عمر با عزت دهد. نسل بابرکتی بودند و هستند. @taamollat