عرش خدا حریم ملک پاسبانِ توست جایی ک عقل پر نزده آستانِ توست در سِلکِ ما اذان و اقامه علی،علی ست در سِلکِ ما اذان و اقامه از آنِ توست خطبه بخوان بدونِ الف سجده ات کنیم خطبه بخوان زبانِ خدا در دهان توست در محضرت چه لاف زنم اینکه آدمم! وقتی فقیه شهر خودش از سگان توست نان شما رسیده ز دستان فاطمه آمال انبیاء سَلَف خوردِه نانِ توست روح خداست آنچه گرفته به کَف ، نَجف گوهر تویی و بحر زمین و صدف نجف پیشِ خدا چه کرده نصیبش شدی علی تیرش درست خورده میانِ هدف نجف از موقعی ک گشته سرایت ابوتراب دارد به کل عالم و آدم شرف ، نجف در وادی محبتتان آب می شویم در گرمسیر وادی صحرای طف، نجف تسبیح تربتم همه اش بوی تو گرفت از بس که خوانده ایم به گوشش نجف،نجف من را خلاص از نفحات سبو‌کنی با گنبدت اگر که مرا روبه رو‌کنی بتخانه بود کعبه اگر مرتضی نداشت دست خدا بدون تو آری صدا نداشت قرآن نمی رسید ب آیندگان یقین این نقطه را به عینهِ اگر زیر با نداشت خیرالعمل، صلاة و فلاحم تویی علی آری اذانِ بی تو که حی علی نداشت کعبه ک خاک پای شما شد مطاف شد سعی بدون روی تو اصلا صفا نداشت ملک تو را نگاه خداوند حاجب است نام علی شنیده شود سجده واجب است زلفت کجاست روزِ مرا شامِ تار کن سرکش دلِ رمیده ی ما را مهار کن من راغبم به دام تو صیادِ مهربان محض رضای فاطمه ما را شکار کن از زندگان بی نفسِ این اریکه ایم مارا زِ کُشتگان دم ذوالفقار کن گفتم بریده ام ز همه خلق گفتی ام از هر چه هست سوی حسینم فرار کن ای لنگر زمین و زمان در همه قرون در کشتی حسین مرا هم سوار کن فکری برای پر شدن این پیاله کن ما را به چشم های حسینت حواله کن •| @tab_o_tab |•