eitaa logo
تب و تاب...💚✌️
102 دنبال‌کننده
230 عکس
111 ویدیو
12 فایل
دست نوشته... نقطه نظرات... مطالعه ی روزانه... شعر و متن... حوزه علمیه... جودو و ورزش... سیاسی... عاشقانه... معنوی...
مشاهده در ایتا
دانلود
چجوری پا منبری شیخ شدم؟! نوجوون که بودم ماه رمضون ها،با رفقا جمع می‌شدیم می رفتیم حاج منصور و حسینیه دلریش و یه موقع هایی آقای هاشمی نژاد و... بزرگتر های کانون مون می رفتن شیخ حسین انصاریان حقیقتا به خاطر لحن صحبت شون اون دوران نمی تونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم حقیقتا حاج منصور هم که می رفتیم به خاطر کوچه کثیف که فلافل پر کن بخور داشت می رفتیم خلاصه براتون بگم برای مناجات و استفاده کردن و اینا زیاد نمی رفتیم نوجوون بودیم و کله مون بو قرمه سبزی می داد یه بار یکی از بزرگتر هامون من و کشید کنار گفت یه شب بیا بریم شیخ حسین و به صحبت های شیخ توجه کن و گوش کن ضرر نمی کنی من اولش مقاومت کردم ولی دیگه برای این که حرف بزرگ تر مون شهید نشه گفتم چشم ولی بهشون گفتم که فقط فکر کنم یه شب بیام چون جاهای دیگه حالم بهتره آقا ما این و گفتیم و رفتیم نشستیم پای صحبت شیخ اون بزرگتر مون تاکید کرد حتما گوش کن منم گفتم چشم و واقعا هم اون شب حرفای شیخ رو گوش کردم گوش کردن همانا و این حرف ها به گوشت و پوست و استخون و خون انگار همینجوری گوروپ گوروپ می نشست و انگار شیخ از ته دلش داشت حرفا شو می زد و انگار یکی داشت دونه دونه حرفای شیخ رو وارد مغزم می کرد ۹ سال از اون موقع گذشته هنوز حرفاش با لحن زیباش تو ذهنمه از همون موقع من دیگه نتونستم شب های ماه مبارک مراسمای دیگه برم فقط شیخ می رفتم و جاهای دیگه حقیقتا برام کافی و وافی نبود من از اون موقع شدم پا منبری شیخ •| @tab_o_tab |•
۱۲ اسفند
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم ناگهان دل داد زد دیوانه من می‌بینم‌اش •| @tab_o_tab |•
۱۵ اسفند
عمْرِ بی برکت می دونی چیه؟! عمریه که تو ماه رمضون به جای قرآن خوندن،تفکر کردن و عبادت کردن،پای گوشی تلف بشه... خدایا عمر ما رو با برکت کن🙏 •| @tab_o_tab |•
۲۰ اسفند
_ازش پرسیدم که: برنامه ت تو ماه رمضون چجوریه؟! برنامه ی معنوی داری؟! +گفت:حاجی طرح اذان به اذان رو اجرا میکنم! _گفتم:طرح اذان به اذان چیه؟! +گفت:تا اذان صبح بیدارم! از اذان صبح تا اذان ظهر می خوابم! بلند میشم نمازم رو می خونم، بعد از نماز باز می خوابم، تا نماز مغرب! که دیگه نماز مغرب بلند میشم و افطار میکنم ادامه داستان _بهش گفتم:خدا قوت دلاور خسته نباشی پهلوان😂 این چه برنامه ی معنویه آخه؟! +گفت:مگه خوده خدا نگفته خواب مومن تو ماه رمضون عبادته؟! خب منم دارم عبادت میکنم دیگه😁 قیافه من بعد از شنیدن این استدلال🥸🥸🥸🤯 •| @tab_o_tab |•
۲۱ اسفند
تب و تاب...💚✌️
#جرعه‌ای‌ازکارفرهنگی 🔻حلقه‌محل‌کتاب‌خون‌شدن حلقه باید محل مطالعه ی مباحث علمی باشه متربی باید حلاو
🔻روش‌مطالعه‌ای‌باید به‌اعضای‌حلقه‌آموزش‌داده‌بشه ۱_قرار گذاشته بشه که هر روز کتاب بخونیم و توی گروهی که توی فضای مجازی داریم اعلام کنیم که امروز کتابی که باید می خوندیم رو خوندیم (مثلا روزی ۵ صفحه حداقل خونده بشه) ۲_با کتابِ داستانی یا رمانی، که نویسنده ش،قلم خوب و رَوونی داره شروع بشه که علاقه ی به کتاب خونی برای بچه ها ایجاد بشه. ۳_تا اونجا که می تونید،قرارِ کتابخونی با بچه ها داشته باشید (یعنی قرار بذارید یه ساعت دو ساعت کنار هم تو یه فضای آرومی،کتاب بخونید) این نکات رو بهشون بگید:👇 ۴_تو فضایی که می خوان کتاب بخونن باید فضای مناسب و بی سر صدایی باشه. ۵_حالت خوابیده یا ایستاده نباید باشه بهترین حالت نشسته و تکیه داده ست‌. تو حالت خوابیده مغز به سلول های بدن فرمان میده که می خواد بخوابه و حالت استراحت بگیرید انسان معمولا تو این حالت کِسِل میشه. ۶_فاصله کتاب از چشم نباید دور باشه و نباید نزدیک باشه‌. باید فاصله متوسط باشه بهترین حالت اینه که یه چیزی زیر کتاب گذشته بشه(مثل میز مطالعه یا بالشت)که کتاب از سطح زمین بیاد بالا تر. ۷_فضای خونه نباید سرد یا گرم باشه. ۸_برای شروع کتاب خونی باید خط زیر ببره یعنی این که وقتی داره می خونه دستش یا خودکاری چیزی رو زیر خط بگیره که چشمش از خط منحرف نشه. ۹_توی ذهنش کتاب بخونه با زبونش نخونه چرا که هم تمرکزش اینجوری بالاتره،هم سرعتش بیشتر میشه (سرعت تو ذهن خوندن بیشتر از سرعت تو زبون خوندنه) ۱۰_زمان مطالعه کاری غیر از مطالعه نکنه گوشی و لوازمی که حواسش رو پرت میکنه رو کنار بذاره و بهشون توجهی نکنه (یه برگه ی چرک نویس کنارش داشته باشه کاری اگه وسط مطالعه به ذهنش رسید که باید در آینده انجام بده،روی اون برگهه بنویسه و حواسش رو به جمع مطالعه کنه دوباره) ۱۱_آروم آروم به سمت تندخوانی کردن بره که از مطالعه لذت ببره •| جرعه،بیست‌وهشت |• •| @tab_o_tab |•
۲۱ اسفند
تب و تاب...💚✌️
#جرعه‌ای‌ازکارفرهنگی 🔻روش‌مطالعه‌ای‌باید به‌اعضای‌حلقه‌آموزش‌داده‌بشه ۱_قرار گذاشته بشه که هر
🔻خانواده‌های‌متربی‌ها یکی از رفقا بود که حلقه ش، حلقه ی فعال و خوبی بود یه بار ازش پرسیدم که فلانی تو چیکار کردی که اینقدر بچه های حلقه ت پایه ی برنامه هان؟! گفتش که من قبل از این که ارتباطم رو با بچه ها خوب کنم،با خانواده هاشون ارتباطم رو سفت و محکم می کنم بعداز این که خانواده بهم اعتماد کرد دیگه دانش آموز هر جا بخواد بیاد خانواده بدونه که با آقا فلانی هستش خیالش راحت میشه و اجازه میده که بچه ش بیاد و با کمال میل هم این کار رو میکنه. همین بنده خدا می گفتش که یکی از خانواده ها به من میگفتش که من بچه م رو با شما اون سر دنیا هم بفرستم خیالم راحته چون پیش شماست. متولی بچه ها خانواده هان اگه ارتباط مون با خانواده ی بچه های حلقه مون سفت و محکم شد خانواده ها به راحتی اجازه میدن بچه هاشون بیان و برن و خیالشون راحته. پس تا می تونید ارتباط تون رو با خانواده ها بیشتر کنید. حتی اگه می تونید خانواده ها رو تو کار های مجموعه و حلقه و... سهیم کنید. قطعا نونش رو می خورید.✌️ •| جرعه،بیست‌ونه |• •| @tab_o_tab |•
۲۳ اسفند
رسیده‌ایم دوباره سرِ قرار نجف سپرده‌ایم عنان را به شهریار نجف هرآنچه خیر رسیده به ما در این عالم یقین بدان که بوده همیشه کار نجف اگر که پَر زده جبریل در حریم خدا به اعتبار علی بود و اعتبار نجف خدا برای جهان کم نذاشت با حیدر سپرد کارخودش را به کردگار نجف خدا به جلوه‌ی انسان درآمد و دیدیم که ایستاده خودش بر سر مزار نجف زِ بوسه‌ای به ضریحش خراب شد حالم پیاله نوشِ علی گشتم و خمار نجف هزارشکر که با سجده بر قدوم علی نشست روی سرم گردی از غبار نجف هزار معجزه دیدیم از جناب امیر که بود قلعه‌ی خیبر  یک از هزارِ نجف حسادتم به کسی نیست در همه عالم به غیرِ مُحرم دربار و روزه‌دار نجف قسم به فاطمه دادیم تا گره وا شد به دست حضرت زهراست اختیار نجف بزن به اُم‌بنین رو  اگر حرم خواهی که هست مادر ساقی حسابدار نجف تمام زندگی‌ام بر دونیم شد تقسیم به سجده در حرمش یا به انتظار نجف خدا کسی که بخواهد، به او صفا بخشد یکی دچارِ حسین و یکی دچارِ نجف اساس خلقت دنیا یقین همین بوده بنا نهاده جهان را به افتخار نجف فضائلش که در ابیات من نمی‌گنجد نوشته “امّ حسن” مدح بی شمار نجف “علی به جلوه‌ی دیگر به کربلا آمد”* نشان دهد به همه فَرّ و اقتدار نجف سوار رَف‌رَف خود آمده ست تا میدان تمام دشت شده مات شهسوار نجف رسیده وقت هنرمندیِ اباالفضل و.. رسیده وقت تماشای شاهکار نجف کسی رسید و علمدار نعره بر سر او تو از تبار کجایی؟ من از تبار نجف قدم به خاک بزن تا دو چاک بر داری قدم بزن بچشی تیغ آبدار نجف کسی نبرد به در جان، زِ تیغ مژگانش چه احتیاج به خشم و به ذوالفقار نجف؟ گذشت لحظه‌ای و آسمان به‌هم پیچید به روی خاک فتاده گل بهار نجف مگر چه دیده برادر که پشت او خم شد؟ چه آمده به سر چشمِ یادگار نجف؟ زمین به لرزه فتاد و زمان دگرگون شد ندیده هیچکس اینگونه انکسار نجف آرمان صائمی •| @tab_o_tab |•
۲۴ اسفند
بخونید و مست شید👆 •| @tab_o_tab |•
۲۴ اسفند
پیامبر اکرم(ص)‍ فرمودند: سه نفر در روز قیامت از هر دری بخواهند وارد بهشت می‌شوند: ۱_شخص خوش اخلاق ۲_کسی که هم در خلوت هم در حضور مردم از خدا بترسد. ۳_کسی که جر و بحث را رها کند، حتی اگر حق با او باشد. اصول کافی •| @tab_o_tab |•
۲۴ اسفند
ای عشق بگو صاحب تصویرِ علی کیست آیینه بخوان معنی تکثیر علی کیست سوگند علی جای علی هست  ببینید مقصود خدا در پس تعبیرِ علی کیست بر دوش پیمبر پسری هست که از او باید که بپرسند که تفسیر علی کیست از زهره‌ی پاشیده‌ی کفار بخوانید که بعد علی جلوه‌ی تکبیر علی کیست وقتی که حسن رفت به میدان شجاعت فهمید جهان وارث شمشیر علی کیست گفتند که دنیای علی آمده امشب سوگند که همتای علی آمده امشب یک عمر نوشتیم که زیباتر از این نیست پنهان‌تر از این نیست  هویدا تر از این نیست نیمی است علی  نیم دگر فاطمه، یعنی مولاتر از این نیست و زهراتر از این نیست ما کاسه به دستیم همین ظرفیت ماست هیچیم ولی شکر که دریاتر از این نیست او کیست که در ظرفیت عشق نگنجد او کیست که گفتند که آقاتر از این نیست رندان دو عالم که به درکش نرسیدند رفتند و نوشتند معماتر از این نیست بالاتر از آن است در افلاک بگنجد تا چه رسد این مرد در این خاک بگنجد سوگند که مثل تو خداوند ندارد مانند حسن، فاطمه سوگند ندارد یا دوش نبی یا که در آغوش علی هست تقصیر کسی نیست همانند ندارد بوسیدن لب‌های تو افطار علی شد یعنی که رطب مثل لبت قند ندارد از لحظه‌ی بابا شدنش ماتِ رخ توست یک لحظه  بدون تو دلش بند ندارد گشتند ببینند که در مُلک خدا هم مانند حسن هست؟ نوشتند ندارد ای عین جوانیِ علی هم قد مولا ای جان بفدایت پسر ارشد مولا برخیز جمل را سر جایش بنشانی شمشیر بزن تا که زمین را بتکانی هرکس که تو را دید در آن معرکه فهمید با تیغ دو سر آمده‌ای فاتحه خوانی شمشیر بزن تا که بفهمند حسن کیست تا پیش نگاهت سر لشکر بدوانی رم کرد تمامی سپاه از  علَم تو خواندند به وصفت چه جوانی چه جوانی هرکس که علی را به اُحد دید چنین گفت سوگند همانی و همانی و همانی بر خاک تو چشمیم و به دامان تو دستیم ما نیز حسینی شده‌ی دست تو هستیم تو آمدی و عشق درخشید حسن جان تا دست خداوند تراشید حسن جان آنقدر گدا آمد و آنقدر گدا رفت از بس که کرم دست تو پاشید حسن جان حاتم به درِ خانه‌ی ما آمد و پُر رفت از بسکه که به ما فاطمه بخشید حسن جان بارانی و فرقی نکند پیش تو جایی جان داد به هر شاخه که خشکید حسن جان در سایه‌ی تو  آب شد اینبار گناهم لطف نفست حضرت خورشید حسن جان یک لحظه نگاه از تو دل باختن از ما یک روز برای تو حرم ساختن از ما حسن لطفی •| @tab_o_tab |•
۲۶ اسفند
سلام از ۱۰ روز پیش رفقای ما درگیر کارای شبهای قدر هستن خیلی ها درگیر شب های عید هستن که به نوبه ی خودش خیلی خوبه ولی این رفقای ما می خوان یه برنامه ی با کیفیت برگزار کنن که یه مشت نوجوون های کف خیابون های تهرون تقدیر یه سال شون، خوب نوشته بشه منم حقیقتا بهشون گفتم که من رفیقایی دارم از لحاظ مالی کمک می کنن که علم برنامه روو زمین نمونه منظورم از رفقا شما بودید هر چقدر تونستید حتی ۱۰ هراز تومن برای برپایی این برنامه کمک کنید ممنون تونم❣️ ۶۰۳۷۹۹۱۷۵۲۷۰۵۶۸۵ احمدرضا یوزباشی •| @tab_o_tab |•
۲۹ اسفند