📌سوءفهم یا دفاع مذبوحانه؟ 🔸پست پیشین، عده‌ای از دوستان را بر آن داشت تا دفاعیه‌ای از علامه مجلسی بنگارند و ساحت ایشان را از بی‌توجهی و بی‌اعتنایی(بلکه توهین) به کتاب خدا تبرئه کنند. مدعای مشترک منتقدان آن است که متعلق عبارت علامه مجلسی از ضایع کردن عمر، همان علومی است که در ابتدای سخنش بیان داشته و در عنفوان جوانی آنها را تحصیل کرده است. اما این دفاعیه عقیم است مگر آنکه قواعد فهم متن را لگدمال کرده و بی‌توجه به همه قرائن داخلی و خارجی بخواهیم بیهوده و متعصبانه(مانند اهل‌سنت در تفسیر آیه وضو) از کسی دفاع کنیم. توجه منتقدان را به نکاتی جلب می‌کنم: ۱. مجلسی پس از بیان حرص خود بر طلب علم می‌گوید فهمیدم که علم واقعی در قرآن و سنت است اما یک تبصره مهم می‌افزاید: وعلمت أنّ علم القرآن لايفي أحلام العباد باستنباطه على اليقين. اینکه معارف قرآن و درک مطالب قرآنی در توان عقل و فهم ما نیست و علم قرآن و معارف قرآنی در اختیار اهل‌بیت است. منتقدان، به راحتی از کنار این عبارت بسیار مهم و بنیادین عبور میکنند تا مجلسی را از اتهام کنارگذاشتن قرآن تطهیر کنند. ۲. مجلسی آنگاه بلافاصله و با فاء تفریع(که دلالت بر ربط مطلب، به ماقبل دارد) می‌نویسد: فتركت ما ضيّعت زماناً من عمري فيه مع كونه هو الرّائج في دهرنا. یعنی آنچه را که عمرم را در آن صرف کرده بودم رها کردم. منتقدان می‌گویند مقصودش همان علومی است که در ابتدای بحث(سیزده سطر قبل!) بیان داشته بود. در حالیکه اولاً الاقرب یمنع الابعد. چرا «کتاب الله العزیز» و «علم القرآن» مرجع ضمیر «فیه» نیست ولی «العلوم» در سیزده سطر قبل مرجع ضمیر است؟! روشن است: دفاع متعصبانه از مذهب و شیخ‌الاسلام بزرگ شیعه. مضافاً اگر مرجع ضمیر، کلمه العلوم بود باید بجای «عمری فیه» می گفت «عمری فیها» و بجای «کونه» می نوشت «کونها[=العلوم]» ۳. اگر مقصود مجلسی آن علوم تحصیل شده در ایام جوانی است چه معنا دارد بگوید آنها را ترک کردم؟ مگر ادعا نکرده بود آن علوم را تحصیل کرده است؟ مگر اینکه گفته شود مجلسی در علوم رایج حوزوی(کلام و فلسفه و اصول و ...) تحصیلات کامل و متقنی نداشته و صرفاً مطالعات پراکنده داشته است تا تعبیر «فترکت» معنادار و به معنای ترک توغل و تعمق در علوم رایج باشد. در اینصورت می‌پرسیم چرا کسی که عمرش را فقط در حدیث صرف کرده است و تحصیل تخصصی دیگر علوم اسلامی را رها کرده است ملقب به علامه شده است و اگر در همه فنون و علوم، متخصص و متبحر است «فترکت ما ضیعت زماناً من عمری» چه معنا دارد؟! ۴.  مجلسی سپس می گوید: وأقبلت على ما علمت أنّه سينفعني في معادي ، مع كونه كاسداً في عصرنا فاخترت الفحص عن أخبار الأئمّة الطاهرين الابرار سلام الله عليهم ، وأخذت في البحث عنها ، وأعطيت النظر فيها حقّه ، وأوفيت التّدرّب فيها حظّه. مجلسی در این عبارات، جز از حدیث سخن نگفته است و اذعان کرده که آنچه برای معاد نافع است و فحص و بحث و تدرب در آن را پیشه خود کرده است روایات اهلبیت است. مجلسی کمترین اشاره‌ای به فحص و تدبر در قرآن ندارد و تمام مطلبش تا انتهای مقدمه، تماماً درباره حدیث است. ۵. مقدمه مرآة‌العقول مجلسی نیز قرینه دیگری بر بی‌اعتنایی او به قرآن است. او می‌نویسد: فدريت بما القيت إليك أن حقيقة العلم لا توجد إلا في أخبارهم وأن سبيل النجاة لا يعثر عليه إلا بالفحص عن آثارهم فصرفت الهمة عن غيرها إليها واتكلت في أخذ المعارف عليها(مرآة العقول ج ۱ ص ۳) او در این عبارات نیز بدون حتی یک اشاره کوچک به قرآن، حقیقت علم را فقط در روایات دانسته است و راه نجات را فقط در فحص و مطالعه احادیث می‌داند و تاکید کرده است همت و تلاش خود را صرف مطالعه و تحقیق در غیر حدیث نکردم؛ اقراری کاملاً همسو با تضییع عمر در علوم قرآن! اینجا دیگر ضمیری وجود ندارد تا مدافعان علامه مجلسی بخواهند مرجع آنرا علوم حوزوی بدانند! ۶. در منظومه فکری علامه مجلسی، برای یک شیعه اثنی‌عشری، عقل تعطیل است(بحارالانوار ج ۲ ص ۳۱۴) از سوی دیگر قرآن هم تحریف شده است(مرآة‌العقول ج ۱۲ ص ۵۲۵) و قرآن اصلی هم نزد حضرت مهدی است(مرآة‌العقول ج ۳ ص ۳۱) روشن است که چنین شخصی، نمی‌تواند مدعی باشد علم واقعی در قرآن است وقتی راهی برای فهم و درک آن وجود ندارد! مجلسی چگونه چنین علومی را کشف کرده؟! توجیه منتقدان، به قدری مضحک است که گویی کسی مدعی شود عمیقترین تحقیقات دانشمندان در فلان کتاب است ولی از آن کتاب، هیچ اثری باقی نمانده است! احتمالاً گفته شود که مراد مجلسی آن بوده که از طریق روایات اهلبیت به علوم و معارف قرآنی پی می‌بریم. ما هم خواهیم گفت وقتی منبع اصلی(قرآن)، قابل فهم نیست چگونه می‌شود فهمید مطالب موجود در روایات، مستخرج از قرآن است؟! برای مجلسی و پیروان تفکر اخباری او هیچ راهی برای اثبات این مدعا وجود ندارد. 💡سخن بسیار است، لیکن به همین مقدار بسنده می‌کنیم. @tabeshe_agahi