💠 | مقدمه تولد حضرت زهرا سلام الله علیها پیامبرصلی الله علیه وآله چهل روز از خدیجه کبری جدا شد و اعتکاف کرد تا غذای آسمانی نازل شد و مقدّمه‏ی تولّد حضرت زهراعلیها السلام فراهم گردید. روزى حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم در ابطح نشسته بود با امیرالمؤمنین علیه السلام و عمار بن یاسر و منذر بن ضحضاح و حمزه و عباس ، ناگاه جبرئیل نازل شد با صورت اصلى خود و بال هاى خود را گشود تا مشرق و مغرب را پر کرد و ندا کرد آن حضرت را که اى محمد صلى اللّه علیه وآله و سلم خداوند على اعلا تو را سلام مى رساند و امر مى نماید که چهل شبانه روز از خدیجه دورى اختیار کنى؛ پس آن حضرت چهل روز به خانه خدیجه نرفت و روزها روزه مى داشت و شب ها تا صباح عبادت مى کرد و عمار را به سوى خدیجه فرستاد و گفت: او را بگو که اى خدیجه نیامدن من به سوى تو از کراهت و عداوت نیست ولیکن پروردگار من چنین امر کرده است که تقدیرات خود را جارى سازد و گمان مبر در حق خود جز نیکى و به درستى که حق تعالى به تو مباهات مى کند هر روز چند مرتبه با ملائکه خود و باید هر شب در خانه خود را ببندى و در رختخواب خود بخوابى و من در خانه ]فاطمه بنت اسد مى باشم تا مدت وعده الهى منقضى گردد. و خدیجه هر روز چند نوبت از مفارقت آن حضرت مى گریست و چون چهل روز تمام شد جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: اى محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم خداوند على اعلا تو را سلام مى رساند که مهیا شو براى تحفه و کرامت من، پس ناگاه میکائیل نازل شد و طبقى آورد که دستمال از سندس بهشت بر روى آن پوشیده بودند و در پیش آن حضرت گذاشت و گفت: پروردگار تو مى فرماید که امشب بر این طعام افطار کن و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت که هر شب چون هنگام افطار آن حضرت مى شد مرا امر مى کرد که در را مى گشودم که هر که خواهد بیاید و با آن حضرت افطار نماید، در این شب مرا فرمود که بر دَرِ خانه بنشین و مگذار کسى داخل شود که این طعام بر غیر من حرام است؛ پس چون اراده افطار نمود طبق را گشود و در میان آن طبق از میوه هاى بهشت یک خوشه خرما و یک خوشه انگور بود و جامى از آب بهشت، پس از آن میوه ها تناول فرمود که سیر شد و از آن آب آشامید تا سیراب شد و جبرئیل از ابریق بهشت آب بر دست مبارکش مى ریخت و میکائیل دستش را مى شست و اسرافیل دستش را از دستمال بهشت پاک مى کرد و طعام باقیمانده با ظرف ها به آسمان بالا رفت. و چون حضرت برخاست که مشغول نماز شود جبرئیل گفت که در این وقت نماز تو را جایز نیست (معلوم است کـه مراد نمازهاى نافله و مستحبّى است نه نماز فریضه چه داءب نبى و امام بر آن است که نماز را مقدم بر افطار مى دارند) باید که الحال به منزل خدیجه روى و با او مضاجعت نمائى که حق تعالى مى خواهد که در این شب از نسل تو ذریه اى طیبه خلق نماید. پس آن حضرت متوجه خانه خدیجه شد و خدیجه گفت که من با تنهائى الفت گرفته بودم و چون شب مى شد درها را مى بستم و پرده ها را مى آویختم و نماز خود را مى کردم و در جامه خواب خود مى خوابیدم و چراغ را خاموش مى کردم در این شب در میان خواب بودم که صداى دَرِ خانه را شنیدم، پرسیدم که کیست در را مى کوبد که به غیر محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم دیگرى را روا نیست کوبیدن آن؟ آن حضرت فرمود: اى خدیجه! باز کن در را که منم محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم چون صداى فرح افزاى آن حضرت را شنیدم از جا جستم و در را گشودم و پیوسته عادت آن حضرت آن بود که چون اراده خوابیدن مى نمود آب مى طلبید و وضو تجدید مى کرد و دو رکعت نماز به جا مى آورد و داخل رختخواب مى شد و در این شب مبارک سحر هیچ یک از این ها نکرد و تا داخل شد دست مرا گرفت و به رختخواب برد و چون از مضاجعت برخاست من نور فاطمه را در شکم خود یافتم.[۱] ❌ توجه: انتشار این محتوا در سایر گروه ها می تواند ای برای شما باشد. 💡 | پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 🌐 Tablighnews.Dte.ir 🆔 @tablighnews