‍ میروم از شهرتان ، سـویِ دیـارِ دیگری این قطار اما نشد، بـا آن قطـار ِدیگری میروم آزرده ام، مقصد نمیدانم کجاست میـروم شایـد بیـابـد دل ، قـرارِ دیگری زخمهای سینه ی من بیشتر از آشناست داشتـم ــ از دوستانـم ــ انتظارِ دیگری شک ندارم عاقبت گل میکند احساس من ایـن بهـار امـا نشـد ، شـایـد بهار ِدیگری