میروم از شهرتان ،
سـویِ دیـارِ دیگری
این قطار اما نشد،
بـا آن قطـار ِدیگری
میروم آزرده ام،
مقصد نمیدانم کجاست
میـروم شایـد
بیـابـد دل ، قـرارِ دیگری
زخمهای سینه ی
من بیشتر از آشناست
داشتـم ــ از
دوستانـم ــ انتظارِ دیگری
شک ندارم عاقبت
گل میکند احساس من
ایـن بهـار امـا نشـد ،
شـایـد بهار ِدیگری
#شبتون_سرشار_از_آرامش