📇 خلاصه تفسیر سوره 📆 جلسه: 79 🔖 آیه: ۲۶ و ۲۷ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ✅بخش دوم👇👇 ✅وجه اول در آیه ۱۷۲ سوره اعراف آمده است. آیا خداوند از صلب ، ذرات ریزی را خارج کرد و ارواح به آن ذرات ریز تعلق گرفتند و بعد از این ارواح تعهد گرفت؟ این تفسیر طبق نظر شیخ طوسی در تبیان و باقی مفسرین شیعه، نه عقلی است و نه مطابق با آیه. آن آیه گوید «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم» یعنی از پشت ، ذریه آنها را خارج کرد و سپس از آنها پیمان گرفت. 🔰معنای دوم که به اشاره داشت فی نفسه درست است زیرا انسان ها اگرچه هنگام تولد از نظر «جسمی» برخی و سالمند و برخی غیر مستوی الخلقه مثلا برخی کور و برخی بینا باشند. اما آنکه انسان است و بر او تکلیف بار می شود همگی از نظر «روح» مستوی الخلقه می باشند و که اهمیت دارد و حقیقت انسان را تشکیل می دهد همین روح است که مستوی الخلقه است «و نفسٍ و ما سوّاها» معنای مستوی الخلقه بودن نفس و روح نیز این است که خدا بوسیله آن، خوبی و بدی را به انسان الهام می کند تا عالم شود«فالهمها فجورها و تقواها» روح همان سرمایه اولیه همه انسان هاست. ♦️در سوره روم نیز گوید که «فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الناس فطر الله علیها لا تبدیل لخلق الله» همه انسان های با این بوده و خواهند بود و عوض نمی شوند. را خداوند از انسان گرفت و گفت چیزی را که میدانی بد است انجام نده؛ چیزی را که می دانی خوب است انجام بده و چیزی را نیز که نمی دانی از بپرس. لذا عقل، بدون فتوا و ساکت نیست و در مرحله آخر نیز که نمی داند گوید من حکم می کنم که از شرع بپرس مانند چگونگی عبادت. اما جلوی این نور عقل را می گیرد. پس این عقل همان است که خدا داده و بهمین جهت از انسان تعهد گرفته که طبق آن عمل کند. ♦️«العقل ما یعبد به الرحمان» همان قوه مجریه است که خداوند ابتدا یک سری آگاهی ها به نام و علم به او داد تا به آن عمل کند وگرنه جهلی بیش نخواهد بود. «لا تجعلوا علمکم جهلاً» عقل عملی و نظری دو بال یک انسانند که هرچه انسان ضعیفتر باشد این دو بال او بیشتر فاصله دارند تا جایی که یکی هست و دیگری نیست و در این دوبال آنقدر نزدیک شده اند که تبدیل به یکی شده اند و هیچ علمی ناشی از عقل نظری ندارند جز آنکه به آن عمل کرده اند. همانند سمع و بصر که ممکن است یکی باشد و دیگری نباشد و یا اصلاً هیچکدام نباشند اما خداوند، سمع عین بصر است.