🔵 چرا خروجی
#دانشگاههای ما
#سکولار است؟🔵
چهل سال از انقلاب اسلامی میگذرد، چندین سال دانشگاهها به بهانه
#انقلاب_فرهنگی تعطیل شد و.. اما آنچه در خروجی دانشگاهها میبینیم، چرخه معیوب محتوای سکولار، استاد سکولار، انسان سکولار در سیستم
#آموزش_عالی ماست.
متاسفانه درست مثل حوزه اجتماع، ظاهرا مدیران انقلابی نیز اولین گام و نسخهشان برای دمیدن روح انقلابی به دانشگاه، بند کردن به ظواهر اسلامی و موضوعاتی چون
#حجاب و
#لباس دانشجویان است و نه فکر و محتوای دروس.
🔰مایلم به عنوان نمونه، وضعیت تحصیل در رشته
#علوم_سیاسی را بررسی کنیم و ببینیم چگونه یک
#دانشجو پس از قبولی در رشته علوم سیاسی مرحله به مرحله از دوره کارشناسی تا دکتری هر چه بیشتر مستعد برای قالببندی شدن به سمت یک
#انسان_سکولار میشود و نه یک محقق مسلمان و نوآور و آزاداندیش.
🔺در دوره کارشناسی، دانشجوی این رشته در درس «نوسازی و دگرگونسازی» میآموزد تنها راه پیشرفت کشورها
#توسعه به سبک غربی است. در جهان فقط یک راه خوشبختی زاده شده و آن الگوگیری از غرب و حفظ کردن جملات قصار
#آلموند و
#وربا و
#وبر است و بس! همین محتوا در قالب کاملتری در درس «سمینار مسائل کشورهای جهان سوم» در دوره ارشد و درس «روابط شمال و جنوب» در مقطع دکتری تکرار میشود.
دانشجو در این رشته هرگز مدلهای جدید پیشرفت اقتصادی و سیاسی در کشورهای غیرغربی از کره جنوبی تا چین و روسیه و... را نمیآموزد و کتب و دروس به مفاهیمی چون خودباوری ملی و خلاقیت بومی، بیاعتنا هستند.
🔺دانشجو در دوره کارشناسی با دروسی چون «تاریخ اندیشه سیاسی غرب 1 و 2» و «اندیشههای سیاسی در قرن بیستم» و سپس با دروس مشابهی در مقطع ارشد و دکتری، از افلاطون تا اپیکور از هابرماس تا فویرباخ و هگل و فوکو و ژیژک را مجبور به آموختن میشود بدون آنکه کوچکترین نقدی یا قضاوتی بر اندیشههای آنها بیاموزد. اصولاً
#نقد فلاسفه و اندیشههای غربی در دانشگاههای ما
#ممنوع است!
✍خوب به خاطر دارم که همواره در دوره ارشد، استاد لیبرالمسلک درس فلسفه غرب، کلاس را اغلب با این جمله آغاز میکرد: «پیامبر امروز ما این شخص است!» مثلاً: «هابز»! «رورتی»! و.. تعبیر او درست نشان میداد جایگاه هر چهرهای متعلق به غرب، در کلاس علوم سیاسی یک
#پیامبر است؛ جانشین خدا در زمین! و نه فقط یک «فیلسوف» یک «کشیش قرون وسطی» و «آورنده یک حرف متفاوت»! بلکه یک پیامبر!!
🔺در مقابل دانشجوی
#مسلمان #شیعه، اندیشه سیاسی امام صادق(ع) یا امام رضا(ع) را هرگز نمیشنود. شاید اگر از یک فارغالتحصیل دکتری علوم سیاسی بپرسید، تفاوت مشی سیاسی امام کاظم(ع) با امام هادی(ع) چه بود، حتی یک جمله نتواند به شما بگوید. یا اگر بپرسید، اکنشهای سیاسی رسول الله(ص) چه تطوراتی داشت، نتواند هیچ پاسخ درخوری به شما بدهد.
🔺شاید اگر از یک دانشجوی دکتری علوم سیاسی سؤال کنید کدام اندیشمندان آلمانی درباره فلسفه سیاسی چهرههای مسلمان تحقیق کرده، پاسخی نداند. چرا که در رشته علوم سیاسی
#سانسور شدهاند. شاید به این دلیل که غربیها به صورت متداول در دانشگاههایشان نمیخوانند! پس
#ایرانی مسلمان هم نباید بخواند و بداند! ما فقط باید اندیشه سیاسی سنت آگوستین و آکویناس قدیس و ماکیاولی و جان لاک و روسو را بشناسیم!
🔺دانشجو حتی از مطالعات جدید سیاسی در دانشگاههای غربی اطلاع نمییابد؛ چرا که گاه استادانی به خود میبیند که همچنان جزوههای سی سال پیش خود را طوطیوار تکرار میکنند. او هرگز نمیآموزد آنچه اساتید دانشگاه ما از وهابیت و تصوف و سلفیگری و پانایسمهای جهان اسلام نمیشناسند به شکل کاملاً تخصصی در دانشگاههای
#اسرائیل تحقیق میشود، تئوریزه میشود، دستکاری میشود و به استراتژی و صحنه عمل میرسد.
🔰 چه باید کرد؟! برای دانشگاهی که قرار است برای
#ایران بیندیشد، نیاز است سرفصلها و محتوای دروس، کاراتر و بومیتر و جدیدتر شوند. دانشجوی ما نیاز دارد
#تاریخ معاصر ایران را بهخوبی بشناسد. از تمدن ایران خصوصاً در دوره پس از اسلام بیاموزد، اندیشههای سیاسی ائمه را به خوبی فرا گیرد، استراتژیستهای غربی را که به شکل مستشرق یا جهانگرد در مورد تاریخ و سیاست در ایران مطالعه و حتی انحراف ذهنی ایجاد کردهاند بشناسد، سیر ایرانهراسی و اسلامهراسی را بشناسد و راههای تعاملات فرهنگی و سیاسی با کشورهای مختلف را بیاموزد. سیر تشکیل صهیونیسم و وهابیت بعنوان دو موضوع و معضل کلیدی منطقه را بشناسد. شیوه کشورداری و پیشرفت بومی در آسیای شرق را مشق کند. شیوه مناظره سیاسی را بیاموزد. باید پکیج کاملی از آینده تمدنی ایران در ذهن خود داشته باشد، او باید ریشههایش در ایران و فکر اسلامی ایرانی پرورش یابد و با این نگاه به جهان بنگرد، نه با نگاه غربی و از شمال به جنوب و جهان سوم.
#محمد_عبدالهی