🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 در آغاز فصل دوم باب ششم اَسفار، پس از اقامهی براهین بر تجرّد عقلیِ نَفْس، به نقلِ ادلّهی سَمعیّه از آیات و روایات عنوان کرده و فرموده است:
♻️ چون در این مطلب که اثبات تجرّد عقلیِ نَفْسِ ناطقهی انسانی است، (بعد از براهینِ عقلی در فصول قبل) چند دلیلِ سَمعی از آیات و روایات ذکر کنیم؛
💠 تا دانسته شود که عقل و شرع در این مسئلهی تجرّدِ نَفْس، مانند دیگر مسائل حِکمیّه باهم مُتطابقاند و از هم جدایی ندارند.
♻️ و حاشا که شریعتِ حقّهی الهیّه، که خورشید درخشان است، احکامِ آن، مُصادِم (= صدمه زننده) معارف یقینیّهی ضروریّه باشند و هلاک بر آن فلسفهای که قوانین آن مطابق کتاب و سنّت نیست. (
#نکته۵۹۱)
💠 انسان و حیوان، بلکه نبات، بلکه همهی موجودات، عشقِ غریزی و محبّت ذاتی به حیات و بقای ذاتِ خود دارند.
♻️ چون انسان مانند دیگر موجودات، محبّت جِبِلّی به حیات و بقاءِ ذاتیِ خود دارد؛ لذا هر چیزی را که حیات و بقایش را نافع است، جالِب و جاذِب (جلب کننده ، جذب کننده) و عاشق است.
💠 در حقیقت عشق و علاقهی به آنها، به واسطهی عشق و علاقه به ذاتِ خودش است. و از آنچه که ضارّ (ضرر زنده، مُضر) به حیات و بقایش است، نفرت دارد و دافعِ آن است.
♻️ خداوند عالم به مصلحتِ کاملهاش، دو قوّهی شهوت و غضب به "انسان" عطاء کرد تا به یکی جلبِ نافع کند، و به دیگری دفعِ مانع.
💠 شهوت، در حقیقت و واقع، عشق و تمایل و محبّت است. و تا ناملایم پیش نیامده قوّهی غضب مُنبَعِث نمیگردد.
♻️ پس غضب، فرعِ شهوت است. و اصل، عشق و محبت است:
"یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ"
💠 خواجه طوسی در شرح نکتهای از نَمَط هشت اِشارات فرمود:
پس از آنکه ثبوتِ عشق برای جواهرِ عاقله، و ثبوتِ شوق برای بعضی از آنها به وقوع پیوست و تقریر یافت، تنبیه بر ثبوتِ عشق و شوق برای باقیِ نفوس و قوای جسمانیّه فرمود.(
#نکته۵۹۲ )
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۳۷ و ۳۳۸
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃