زمانی که استخدام شدم دولت آقای رفسنجانی بود و زمان آقای خاتمی هم دستم در تدریس بازتر بود ولی هر سال بدتر از سال قبل، ما رو گرفتار بخش‌نامه‌ها و ضمن خدمت و رتبه‌بندی و...کردند . چندسال پیش معلم حکم میرزابنویس رو داشت، باید هرکاری می‌کرد رو توی دفتر مدرسه و ثبت نمرات می‌نوشت و امضا می‌کرد تا امتیاز بگیره و مدام معلم رو با تعداد قبولی‌ها می‌سنجیدن و به این که چطور تدریس شده، خلاقانه بوده یا متعادل، به روان دانش‌آموز فشار آورده یا نه، کاری نداشتن متاسفانه همکارانی که با هزار ضرب و زور دانش‌آموز رو وادار به حفظ مطالب می‌کردن، چون آخرسال آمار قبولی بالاتری داشتند و غیر از امتحان خرداد، ابزار سنجش دیگه‌ای هم در آموزش و پرورش وجود نداره، این گروه از همکارا ژست همیشه موفق می گرفتن و همیشه هم نور چشم مدرسه و اداره بودن خب راستش یه همچین‌ چیزایی باعث میشه تا خستگی به تن آدم بمونه و دیگه سخته با همون انگیزه و انرژی روزای اول، کار رو دنبال کرد