حاج آقای فروشنده
روزی برای خرید کتاب به کتابفروشی نویداسلام، واقع در پاساژ قدس رفتم.
روحانی سنّ و سالداری که بعداً فهمیدم صاحب مغازه میباشد، آنجا حضور داشت.
قابعکسی قدیمی با تصویری رنگی از علامه طباطبایی در کنار یک شیخ جوان بر روی دیوار، جلبتوجه میکرد.
از فروشنده دربارۀ عکس سوال کردم. در پاسخ فرمود: عکس خودم میباشد با علامه طباطبایی در سال های دور جوانیام.
سپس با احساس خاصی شروع کرد به سخن گفتن از علّامه طباطبایی!
از جمله چیزهایی که برایم تعریف کرد این بود که هرکس با هر سطح از سواد و معلومات وقتی از مرحوم علامه پرسشی میکرد، ایشان متواضعانه و با همهٔ توجه تا آخر به سخن سوالکننده گوش میداد. آنگاه آغاز به سخن میکرد و با تمام وجود و توجهاش، پاسخی در حدّ فهم و درک به پرسشگر میداد هرگز اظهار نمیکرد که دیگر بس است و یا مثلا خسته شدهام.
بعدها باخبر شدم فروشندۀ کتاب که آقای عقیقی بخشایشی نام داشت نیز به رحمت خدا رفته است. روحشان شاد.
قم/ ۲۵ بهمن ۹۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این همان عکس مورد اشاره در فیلم میباشد.