داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و هشتاد و پنج
کتاب قانون ۱
اماممهدی برای حکمرانی و ادارهٔ جامعه و برقراری نظم، دقیقا مثل هر حکومتی نیاز به ساز و کاری قانونی داره. چیزی شبیه قانون اساسی. حالا نه لزوما با این اسم. اما بالاخره بیهیچی هم نمیشه و باید یه چیزی باشه تا پایه و اساس همۀ قوانین قرار بگیره. وقتی به این موضوع فکر میکردم، حدسهایی به ذهنم خطور میکرد. خوشبختانه وقتی سراغ روایات اهلبیت رفتم حدسم به یقین مبدّل شد. حالا میتونم بااطمینان بنویسم که حکومت جهانی اماممهدی بر اساس عمل به قرآن شکل میگیره. من چیزی بالاتر از این در کتابهای حدیثی نه پیدا کردم و نه اصلا وجود داره.
متاسفانه باید بگم تا پیش از اومدن اماممهدی، مردم به هزار و یک دلیل، کاری میکنن که قرآن دنبالهروی اونها باشه! اما وقتی امام تشریف میارن، طوری رفتار میکنن که تمایلات مردم یا اگه بخوام دقیقتر بگم ذائقهٔ مردم بر میگرده به طرف قرآن. البته نه با ضرب و زور و بگیر و ببند راهانداختن! جذب اینشکلی به درد نمیخوره و اصلا ماندگار هم نیست. اماممهدی به کمک جاذبهٔ اخلاق محمدی کاری میکنه که مردم، مزّهٔ شیرین حاکمیت اسلام ناب رو زیر زبون بچشن. کالاهای بُنجل و تقلّبی رو که به نام دین، به خورد مردم دادن دور میریزه و از نو آغاز میکنه. دقیقا شبیه جَدّش رسولالله که اونچه در جاهليت بود، باطل نمود و از نو آغاز کرد. جالبتر اینکه اماممهدی، نسخۀ سازشکاری با دشمن رو که طیف نسبتا وسیعی از مسلمونها به دنبالش بودن، باطل میکنه.
از این حرفها که بگذرم داخل کتابهای درجه یک حدیثی، روایاتی دیدم که اماممهدی با کتاب جدید، سنّت جدید، امر جدید، دعوت جدید و حتی اسلام جدید میاد!! با خودم گفتم، خدایا این حرفها چه معنایی میتونه داشته باشه؟! سخت غافلگیر شده بودم. باید پاسخ درخوری پیدا میکردم. تعداد اين گزارشها اگرچه بهلحاظ عددی، بالا نبود اما با توجه به اعتبارشون، میشد به صدور محتوای این روایات از طرف معصوم، اطمینان پیدا کرد.
همینجا بگم که آقایون فقهالحدیثی هفت احتمال برای این جدید... جدید... جدیدها گفتن. راستش من، اول قصد داشتم تکتک این احتمالات رو اینجا بیارم و به تحليل و جمعبندى بپردازيم. اما خیلیزود پشیمون شدم. با خودم گفتم: ایبابا، خوانندۀ محترم چه گناهی کرده که باید دونهدونهٔ این احتمال و تحلیلها رو بخونه؟! اصلا مگه حال و حوصلهٔ خوندن این چیزها رو داره؟! در ادامه با خودم گفتم: تو اگه واقعا هنر داری بهتره لُبّ کلام رو بنویسی. اینشد که کارم سخت شد. باید همۀ این احتمالات و تحلیلاتشون رو میخوندم. چارهای نبود. از ابتدا با خودم قرار گذاشته بودم پای سختی کار وایسَم. خلاصه اینکه با توکل به خدا، آستین بالا زدم و شروع کردم. بعد از کلّی ایندر و اوندر زدن خداروشکر به برداشتهایی اطمينانآور از احادیث رسیدم و حالا میتونم باخیال راحت بگم که منظور از کتاب جدید، قرآن جدید نیست. منظور از سنّت جدید، آئین تازه نیست. منظور از امر جدید، دستورات نو نیست. منظور از دعوت جدید، دعوت به دین جدید نیست و منظور از اسلام جدید، واقعا اسلام جدید نیست. بلکه مراد و مقصود از این جدیدها اینه که اماممهدی با شیوههای نوینی، مردم رو به دینداری دعوت میکنه. ایشون احکام و معارف مهجور و معطّل موندهٔ اسلام رو زنده میکنه. برداشتهای ناصواب از قرآن و سنّت رو به دور میریزه. برخی از احکام و مقرّرات رو با شرایط و تحوّلات رخ داده در زندگی نوین بشر تطبیق میده و در آخر هم آدمها رو با دانش و اسرار هستی آشنا میکنه. اینهایی که گفتم حتی یهدونش هم از خودم نبود. من فقط تلاش کردم این نتیجهگیریها با مضامین احادیث سازگار باشه و با هیچ اصلی از اصول مسَلّم و محکم کتاب و سنّت در تناقض نباشه.
البته برخى از فرقههاى منحرف مانند وهّابی و بهایی با برداشتهای غرضورزانه تلاش کردن بگن شیعیان در انتظار دين جديدى غير از اسلام هستن که البته اینها تهمتی بیش نیست.
الكافى: ج ۸ ص ۳۹۶ ح ۵۹۷، نهج البلاغة: خطبه ۱۳۸، كمال الدين: ص ۴۱۱ ح ۶، الغيبةللنعمانى: ص ۱۶۹ ح ۱۰، تهذيبالأحكام: ج ۶ ص ۱۵۴ ح ۲۷۰.
ادامه دارد...