فقر و جهل امروز در یکی از آثار زمخشری دیدم که اینگونه نوشته است: روزی از روزها جناب بزرگمهر یا همان بوذرجمهرِ حکیم، مرد فقیرِ جاهلی را در گذری دید. پس گفت: دو بدبختی، یکجا در این مرد اجتماع کرده است. فقری که دنیای او را در بر گرفته و جهلی که آخرتش را فاسد کرده است. ربیع الابرار ج ۱ ص ۴۱۷