لِه و لَورده! شاید با آدم های هوچی گر و بی حیا مواجه شده باشید. کسانی که راهمون رو کج می کنیم تا با اونا مواجه نشیم. اتفاقاً در یکی از کتاب های آیة الله العظمی خوئی به نام "معجم رجال الحدیث" به آدمی برخورد کردم با همین خصوصیات به نام "عبدالله بن عُمَر اللِیثی" که آیت الله خویی دربارۀ او بیش از یک جمله به خود زحمت نوشتن نداده و با یک تیر خلاصش کرده است! ایشان در کتابش مرقوم داشته: بر اساس آنچه که مرحوم کلینی با سند صحیح از این عبد الله بن عُمر لِیثی نوشته معلوم می شود که او آدمی خبیث، بد ذات، بدبخت و دشمن حق و حقیقت بوده است (خبث ذاته و شقاوته و معاندته للحق). کنجکاو شدم ببینم که این خاک بر سر مگه چه غلطی کرده که آدم بزرگی به مانند آیة الله خویی او را اینگونه لِه و لَورده کرده است. فی الفور خودم را به کتاب کافی رساندم. چشمتان روز بد نبیند، آنجا بود که متوجه شدم بله! عجب آدم پست و بی حیایی بوده این آقای عبد الله بن عُمر لِیثی! جناب کلینی در آنجا نوشته که این بابا یک روزی به دیدار امام باقر علیه السلام می رود. بعد از چاق سلامتی و احوال پرسی به امام عرض می کند: نظر شما دربارۀ خواندن عقد موقّت چیست؟ (مَا تَقُولُ فِی مُتْعَةِ النِّسَاءِ؟). امام در پاسخش می فرمایند: خداوند در کتاب خود و به زبان پیامبرش آن را حلال کرده، پس تا روز قیامت حلال خواهد بود. عبد الله با بی ادبی به امام گفت: آیا شخصی مانند تو چنین می‌گوید، در حالی که خلیفۀ دوم عمر بن خطّاب آن را حرام کرده و از آن نهی نموده است؟! مگر تو که هستی؟ امام فرمود: اگر چه او چنین کرده باشد، باز هم پاسخم همان بود که شنیدی. عبد الله این بار با گستاخی بیشتری رو به امام کرد و گفت: تو را حواله می دهم به خدا که حرام عمر را حلال می کنی!! امام هم در جوابش فرمود: تو بر سُنّت عمر پای ‌بند باش (فَأَنْتَ عَلَى قَوْلِ صَاحِبِکَ) و من بر سُنّت رسول خدا! (وَأَنَا عَلَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ). عبدالله که دیگر اگر کارد می زدی خونش در نمی آمد در ادامه با بی شرمی تمام گفت: آيا شما راضی هستی که زنان و دختر‌ان و خواهران خودت را صيغه کنند؟! امام سکوت کرد و روی خود را از او برگرداند (فَأَعْرَضَ عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ). رفقای بزرگوارم! ما نیز به فرمودۀ قرآن و به مانند امام باقر علیه السلام از کنار آدم هایی که نه حرمتی برای خود قائلند و نه حریمی برای دیگران و نه جویای حقیقتند، بی اعتنا و بزرگوارانه گذر کنیم (مَرُّوا کِراماً). علیرضا نظری خرّم/ شهر مقدس قم/ 24 مرداد 96