پاداش بینظیر
ابن مهران میگوید: نزد امام حسن مجتبی علیه السلام نشسته بودم که مردی نزد ایشان آمد و گفت:
ای پسر رسول خدا کسی از من طلبکار است و میخواهد مرا به زندان بیاندازد. به خدا سوگند که هیچ پولی ندارم. از تو میخواهم که با او سخن بگویی.
امام حسن مجتبی علیه السلام کفشهایش را پوشید تا برود.
به او گفتم: ای پسر رسول خدا! گویی فراموش کردید که در اعتکاف هستید؟!
امام پاسخ فرمود: نه فراموش نکردهام، اما از پدرم علی علیه السلام شنیدهام که از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکرد که فرموده است:
هرکس در راه برآوردن نیاز برادر مسلمانش تلاش کند همانند این است که نُه هزار سال، خداوند را با زبان روزه و شبزندهداری عبادت کرده است.
📚کتاب من لایحضره الفقیه، ج۲ ، ص ۱۸۹