نوشته شب قدر امشب، شب قدر است. کتاب شریف کافی را باز کردم تا مختصری مطالعه کنم. بابُ المستضعفین آمد. یعنی ناتوانان در دین. ۱۲ روایت بود. آنها را یک به یک خواندم. یک بار دو بار چند بار. جمع بندی خوانده هایم چند نکته شد. ۱. مستضعف به کسی گویند که حیله به کفر ندارد که کافر شود. یعنی به دنبال راه و چاره ای برای کافر شدن نیست. البته از آن سو هم راهی به ایمان ندارد تا مومن شود. آنها به مانند کودکان می مانند. خلاصه اینکه مستضعف به کسی گویند که حجت حق به او نرسیده باشد. ۲. امروز دیگر مستضعفی نیست. زیرا مردان به مردان و زنان به زنان، دین حق را رسانده اند. ۳. شیعه در رعایت تقیه کوتاهی کرد. امام صادق علیه السلام با ناراحتی و اعتراض به حالتی هراسناک به یکی از شیعیان که درباره مستضعفین پرسیده بود فرمود: مگر شما مستضعفی گذاشتید؟! کجایند مستضعفان؟! به خدا سوگند که عقیده شما درباره مذهبتان را دوشیزگان پشت پرده و زنان آبکش و سقا در راه مدینه به هم می گویند و درباره آن گفتگو می کنند. ۴. آری! شیعیان به سبب ترک تقیّه، مذهب اهل بیت را بر ملا کردند. تا آنجا که زنان پرده نشین و حتی زنان سقائی که کارشان تفتیش مذهب نیست هم بر اسرار مذهب شیعه آگاه شدند. ۵. فاش کردن اسرار موجب زیان بر ائمه اطهار علیهم السلام و شیعیان شد. حتی برای مردمان هم سودی نداشت. حتی سبب شد تا مستضعفان، ناصبی شوند و معذور نباشند. ۶. نزد بیشتر شیعه، مستضعف کسی است که امام را نشناسد و منکر او هم نباشد و ولایت شخص معینی را هم نداشته باشد. چنانچه شهید ثانی در کتاب الذکری اینگونه فرموده است. شهید ثانی در ادامه از قول شیخ مفید می گوید که مستضعف آنکس است که ولایت را شناخته است ولی در برائت توقف کند. به اصطلاح تولی دارد ولی تبری ندارد. ابن ادریس حلی از مفاخر شیعه گفته است: مستضعف کسی است که اختلاف مذاهب را نداند و با اهل حق هم دشمن نیست. علیرضا نظری خرم/ قم مقدس/ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰