حجّت روزی به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آقاجانم! آیا حضرت عیسی علیه السلام زمانیکه در گهواره سخن گفت، حجت خدا بر اهل زمانش بود؟ امام فرمود: او در گهواره، حجّتِ غیر مُرسَل خدا بود. با تعجب عرض کردم: یعنی چه؟! امام در پاسخم فرمود: یعنی در آن زمان، مامور به تبلیغ و دعوت نبود. در همان حالت، برای مردم یک نشانه بود و برای مادرش مریم، مایه رحمت خدا بود. عیسی زمانیکه در گهواره سخن گفت و از مادرش دفاع کرد، برای آنهایی که سخنان او را شنیدند، پیغمبر بود عرض کردم: آقاجانم! بعد از آن چه شد؟ امام فرمود: سپس سکوت کرد و تا دو ساله نشد سخن نگفت. گفتم: پس در این دو سال، حجت خدا بر مردم که بود؟ امام فرمود: حجت خدا بر مردم در این دو سال، جناب زکریا بود. وقتی زکریا از دنیا رفت پسر خردسالش یحیی حجت خدا شد. اما وقتی عیسی هفت ساله شد خدا به او وحی فرستاد و از نبوت و رسالت با او سخن گفت. از آن پس بود که عیسی بر یحیی و همه مردم، حجّت گشت. به امام عرض کردم: آقاجانم! یعنی حجت تا این اندازه مهم است؟ امام فرمود: آری! از روزی که خداوند آدم را آفرید و در زمین ساکن ساخت، حتی یک روز هم زمین خالی از حجّت خدا نبوده است. عرض کردم: آقاجانم آیا مولایم علی علیه السلام در زمان حیات رسول خدا بر این امت از طرف خدا و رسولش حجت بوده؟ امام فرمود: آری! از روزی که پیامبر او را به پیشوایی مردم منصوب و مردم را به ولایت ایشان دعوت کرد، از آن روز علی علیه السلام حجت خدا گردید. عرض کردم: آقاجانم! یعنی اطاعت از مولایم علی علیه السلام در زمان حیات رسول الله بر مردم واجب بود؟ امام فرمود: آری! ولی علی علیه السلام در زمان حیات رسول خدا خاموش بود و سخن نمی گفت. در زمان حیات رسول خدا، اطاعت از پیغمبر اکرم بر امت و بر علی علیه السلام واجب بود. عرض کردم: آقاجانم! و بعد از پیغمبر چه؟! امام آهی کشید و فرمود: بعد از وفات آن حضرت، اطاعت از علی علیه السلام از جانب خدا و رسولش بر همه مردم واجب بود. علی، حکیم و عالم بود. ساکت شدم و دیگر چیزی نگفتم. برگرفته از کتاب شریف کافی، بابُ حالات الائمه فی السّنّ. ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۰ شهر مقدس قم علیرضا نظری خرّم