اشک و آه سال 79 افتخار آن را داشتم تا برای مدت کوتاهی در کلاس های درس هستی شناسی استاد عبد الرسول عبودیت شرکت کنم. این کلاس ها که در دانشگاه امام حسین علیه السلام تحت عنوان "طرح ولایت" برگزار می شد، دوره ای فشرده برای آشنایی دانشجویان با علوم اسلامی بود. به همراه تعدادی از دوستان طلبه از حوزۀ علمیۀ چیذر در این کلاس ها شرکت می کردیم. دانشجویان شب ها پس از نماز مغرب و عشاء برای گعده در اتاق ما جمع می شدند و هر شب یکی از اساتید را دعوت می کردیم تا بحثی آزاد داشته باشیم. در یکی از شب ها که میزبان استاد عبد الرسول عبودیت بودیم، حکایتی عجیب از علامه طباطبایی برایمان نقل کردند که بسیار تاثیر گذار بود. برخی از رفقا آهسته اشک می ریختند. استاد عبودیت فرمود: روزی در محضر علامه طباطبایی نشسته بودیم که روایتی را با اشک و آه برایمان خواندند. روایت را شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع چنین نقل کرده که شخصی می گوید به امام صادق عليه السلام‏ عرض کردم: آيا على عليه السلام در راه دين خداوند نيرومند و شجاع نبود؟ (ألَم يَكُن عَلِيٌّ عليه السلام قَوِيّاً في دينِ اللَّهِ؟) امام علیه السلام فرمود: بله، شجاع و نیرومند بود. گفتم: پس چرا گروهی بر او پیروز شدند و او از خود در برابر آنها دفاع نکرد؟ چه مانعی پیش روی حضرت بود؟ امام علیه السلام فرمود: یکی از آیات قرآن مانع این کار شد!! (آيَةٌ في كِتابِ اللَّهِ مَنَعَتهُ) گفتم یعنی چی؟ مگر می شود آیه ای مانع کار علی علیه السلام شود؟ این دیگر چه آيه‏ ای است؟ امام علیه السلام فرمود: خداوند در آیۀ 25 سورۀ فتح می فرماید: (لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً) یعنی اگر مؤمنان از كافران جدا بودند يقيناً كافران را به عذابي دردناك عذاب مي كرديم. خداوند در نسل کفار و منافقان، مومنانی را قرار داده است (وَدائِعُ مُؤمِنونَ في أصلابِ قَومٍ كافِرينَ ومُنافِقينَ). آن حضرت بنا نداشت تا زمانی که آن فرزندان و نوادگان به دنیا بیایند با آنها بجنگد (حَتّى‏ يَخرُجَ الوَدائِعُ). زمانی که آنها به دنیا آمدند، آن حضرت با افرادی که دشمنی خود را ابراز کردند جنگید. حضرت قائم نیز چنین است (وكَذلِكَ قائِمُنا). آن حضرت نیز زمانی ظهور خواهد کرد که مومنانی که از نسل کفار به دنیا می آیند، متولد شده باشند. آنگاه آن حضرت به کفار حمله خواهد کرد و آنان را خواهد کشت! استاد عبودیت می فرمود: علامۀ طباطبایی این حدیث را می خواند و به پهنای صورت اشک می ریخت و می فرمود: ببینید ایمان تا چه حد و اندازه ای قیمت دارد که خداوند راضی می شود نسل هایی از کفار و منافقین روی زمین بیایند و زنده بمانند تا از نسل آنها یک مومن متولد شود. حالا اگر کسی با سخن، نوشته و رفتار خود موجبات بی ایمانی دیگران را فراهم کند، خدا می داند چه سرانجام شومی در انتظار اوست. علیرضا نظری خرّم/ شهر مقدس قم/ 17 بهمن 95