پیشوایان حق
ساعتی پیش دیدم که شیخ محمدحسین کاشف الغطاء در كتاب اصل الشيعة نوشته كه احنف بن قيس گفت:
وارد شدم بر معاويه؛ براى من از گرم و سرد و شيرين و ترش، آن قدر آورد که تعجّب كردم. بعد، يك قسم از خوردنى آورد، من نشناختم. پرسيدم: اين چيست؟ گفت: اين رودۀ اردك است كه با مخ برّه، پر كرده و با روغن فندق، پخته و شكر زدهاند. من گريه كردم. معاويه گفت: چرا گريه كردى؟
گفتم: على علیهالسلام را ياد كردم كه من در خدمتش بودم؛ وقت طعام و افطارش رسيد، مرا نگه داشت. ديدم براى او انبانى آوردند مُهر زده. عرض كردم: چه در داخل آن است؟ فرمود: سويق جو. عرض كردم: ترسيدى از او بردارند؟! فرمود: نه، ترسيدم كه حسن يا حسين علیهماالسلام، روغنى بر او بمالند. عرض كردم: حرام است؟! فرمود: نه، و لكن بر پيشوايان حقّ، لازم است كه خودشان را در عداد ضعفا قرار دهند تا براى فقير، فقرش دشوار نباشد. معاويه گفت: كسى را ياد كردى كه فضل او انكار نمىشود.
#پیشوایان_حق
این حکایت، علاوه بر کتاب های شیعی، همچنین در منابع کهنِ اهل سنت، چون تذکره الخواص ص ۱۱۰ و التذکره الحمدونیه ج ۱ ص ۶۹ آورده شده است.