این تصویر خاطره انگیز مربوط به منطقه شهرستانک در جاده چالوس، بعد از سد کرج می باشد. حوالی سال ۷۸ یا ۷۹ بود که با چهارده نفر از دوستان طلبه مدرسه علمیه چیذر از مسیر درکه با پای پیاده پس از طی مسافتی طولانی، صعب العبور و پر خطر و دو شب خواب در دل کوه و کنار جَک و جونِورها به این مکان رسیدیم. البته امکانات داشتیم و خیلی هم خوش گذشت. فقط ایراد کار این بود که راهنما و بلدِ راه نداشتیم. یعنی داشتیم اما این کاره نبود. خلاصه با هزار زور و زحمت پس از دو شبانه روز راه رفتن در رشته کوه های البرز خسته و کوفته و آش و لاش به مقصد رسیدیم. به خاطر دارم که دم دم های غروب آفتاب بود. همزمان با ما یک خانم و آقای نسبتا مسن نیز عصا زنان به آنجا رسیدند. البته عصای کوه نوردی. از آنها پرسیدم شما از کدام مسیر و در چه مدت آمدید؟ خانم کوه نورد مجال پاسخگویی را از آقا گرفت و گفت: صبح میدان تجریش بودیم و از راه دربند و پس از طی مسافتی از پناهگاه شیرپلا حدود هشت ساعته به اینجا رسیدیم. آه از نهادمان بر آمد. آنجا بود که به یاد این سخن حافظ افتادم که: قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی البته فراموش کردم که بگم بنای موجود در تصاویر، کاخ ناصری می باشد. می گویند ناصرالدین شاه قاجار برای تفریح به اینجا می آمده است. به اصطلاح ییلاقِ شاهی بوده! یک شب در کاخِ ییلاقی شاه قاجار خوابیدیم. یادمه چندتا رُتیل و عقرب هم داخلِ عمارتِ شاهی کنارمان به آرامی خوابیده بودند. یاد آن روزهای بی بازگشت بخیر