نسخهٔ شفا به منزل عالم‌ربانی حضرت آیت‌الله خرازی رفته بودم. معاشرت با چنین انسانی وَلو اندک، غبار غفلت را از دل و جان می‌زداید. برای یک بار هم که شده تعارفات مرسوم و ملاحظات معمول را کنار گذاشتم و به مانند فرزندی که با پدر خود درد دل می‌کند، به ایشان عرض کردم: آقا! ما از اوضاع و احوال خودمان اصلاً رضایت نداریم. به انواع گناهان خو گرفته‌ایم. زبانمان هرزه‌گو شده، چشمانمان هرزه‌بین شده، مراعات خدا را نمی‌کنیم. انواع آلودگی‌ها در قلب و روح ما جا گرفته! عُجب و غرور دست و پای ما را بسته! زود رنج هستیم. آستانۀ تحملمان پایین آمده، در خلوت مراعات خدا را نمی‌کنیم. نمازمان که قضا می‌شود دیگر غصه نمی‌خوریم. حق‌الناس که به گردنمان می‌آید عین خیالمان نیست. خلاصه اینکه خرابِ خرابیم. چه کنیم؟ امیدی هست؟ بدون تعارف بفرمائید آیا امیدی هست؟ چه باید بکنیم؟ حضرت آیت‌الله خرازی که با آرامشی وصف‌ناشدنی به سخنانم گوش می‌داد وقتی مطمئن شد که حرف‌هایم را زده‌ام، نگاهی مهربان، توام با لبخندی ملیح به من انداخت و فرمود: شما ناامید نباشید. خداوند همۀ آلودگی‌ها را پاکیزه می‌کند. فقط می‌ماند یک کار که شما باید انجام بدهی. اگر این کار را که خواهم گفت، انجام دادی به ناگاه متوجه تاثیرِ شگرفِ آن در وجودِ خودت خواهی شد. ذائقه‌ات عوض می‌شود، میل به گناه می‌رود و رغبت به خوبی‌ها و عبادت، جایگزین آن می‌شود. آن عملِ تاثیرگذار و متحول‌کننده، انس با قرآن است. البته تدبر در قرآن مهمتر از قرائت قرآن می‌باشد. در طول روز فرصت‌هایی را برای قرائت و تدبّر در آیه‌ای از آیات قرآن اختصاص بده. تلاش کن به کمک ترجمۀ قرآن و یک تفسیر مختصر، مفهوم آیه را بفهمی. زیاد به قرآن مراجعه کن. مداومت بر این کار، همۀ دردهای روحی و اخلاقی را به طور معجزه‌آسایی درمان می‌کند. از ایشان تشکر کردم و با حال خوشی از منزل این طبیب روحانی خارج شدم.