داستان فاطمه سلام الله علیها
قسمت صد و بیست و هفت
فدک ۱
هنگامی که خلافت ابوبکر سر و سامان پیدا کرد عدّهای رو به سرزمین فدک فرستاد تا نمایندهٔ حضرت فاطمه رو از اونجا اخراج کنند. این دستور توسط مامورین خلیفه، اجرایی شد.
قبلا گفتم که یهودیها در پذیرش اسلام به نرمی مسیحیها نبودند. سرسختی و سماجت بهخرج میدادند. حتی راضی به جنگ با مسلمونها میشدند اما از عقیدۀ باطلشون دست بر نمیداشتند.
مهمترین دژ مستحکم یهودیها قلعههای هفتگانهٔ خیبر بود که تسخیرش برای مسلمونها عینهو عبور از هفتخوانرستم شده بود.
نهایتا با رشادتهای مثالزدنی علیبنابیطالب این دژهای نفوذناپذیر یکی پس از دیگری به تصرف سپاه اسلام در اومد.
بعد از تسخیر دژهای افسانهای، رعب و وحشت عجیبی به دل ساکنین سایر مناطق یهودینشین، مانند فدک افتاد.
فدک توی پونزده فرسخی مدینه قرار داشت. سرزمینی حاصلخیز با آبهای جاری و انبوه نخلستانهای خرما. درآمد سالانهٔ فدک رو از بیست و چهار تا هفتاد هزار سکهٔ طلا برآورد کردهاند.
یهودیهای فدک، عقلکرده و قبل از اینکه به سرنوشت خفّتبار یهودیان خیبر دچار شوند بهفکر چاره افتادند.
در این اثنا فرستادهٔ پیغمبر به منطقهٔ فدک رسید و اهالی اونجا رو به اسلام دعوت کرد.
یهودیها فرقهای نبودند که به این راحتی دست از آئین خودشون بردارند. اما حاضر شدند با رسول خدا قرارداد صلح امضا کنند.
پیامبر قبول کرد نصف اراضی و باغستانهای فدک متعلّق به شخص رسولالله باشه و نصف دیگه برای خود یهودیها. البته بهشرط اینکه محصول رو خود یهودیها جمعآوری کرده و سهم پیامبر رو تمام و کمال پرداخت کنند.
یه شرط دیگه هم اینکه هروقت مصلحتاسلام اقتضاء کرد رسول خدا حق داشتهباشه فدک رو به کلی از یهودیها بگیره و اونها ناچارند جُل و پلاسشون رو از اونجا جمع کنند.
پیامبر هم مطابق نصف فدک که سهم یهودیها بود هر جا که صلاح بدونه خونه و زمین در اختیار یهودیهای فدک قرار بده!
قرارداد به این نحو نوشته و تنظیم شد. چندسالی کار به همین منوال میگذشت و رسول خدا نصف درآمد فدک رو سر وقت از یهودیها میگرفت. منتهی ممکن بود بعضی از مسلمونها با خودشون فکر کنند که ما هم توی درآمد فدک با پیغمبر شریکیم.
بههمین خاطر خداوند دستبهکار شد و با ارسال آیهٔ شش و هفت سورهٔ حشر آبپاکی روی دست مسلمونها ریخت که آقایون و خانومهای مسلمون، حواستون باشه اونچه که خدا به پیغمبرش داده و شما مسلمونها توی بهدست اُوُردنش زحمتی نکشیده و شمشیری نزده و نیزهای ننداخته و تاخت و تازی نکردید همگی مال خودِ خود پیغمبره و خلاصه اینکه براش دندون تیز نکنید.
بهاستناد همین آیه، پیغمبر درآمد فدک رو شخصا میگرفت و بدون اینکه قاطی بیتالمال کنه هر طوری که دلش میخواست خرجش میکرد. تا اینکه آیهٔ سی و هشتم سورۀ روم نازل شد و به پیغمبر دستور داد تا از این مالی که به دست اُوُرده حق ذیالقُربی رو بده!
تعدادی از یاران کلّهگندهٔ پیغمبر مثل ابوسعید خُدْری، ابنعباس و خیلیهای دیگه نقل میکنند که پیغمبر به استناد همین آیه، فدک رو به شخصِ فاطمهٔ زهرا تقدیم کرد و فرمود: این فدک چیزیه که با شمشیر و اسب و لشگرکشی بهدست نیومده و مالِ شخصی خودم حساب میشه. مسلمونها حقی در اون ندارند. بهفرمان خداوند فدک رو بهت میدم. این رو بگیر که از این به بعد برای خودت و بچههاته!
یاقوت حموی: ج ۴ ص ۲۳۸، کشفالمهجة: ص ۹۹، السیرة النبویة: ج ۲ ص ۱۰۶ ج ۳ ص ۳۵۲، تاریخالطبری: ج ۳ ص ۱۴، الدرالمنثور: ج ۵ ص ۲۷۳، بحارالانوار: ج ۸ ص ۹۱.
ادامه دارد...