داستان فاطمه سلام الله علیها
قسمت صد و سی و نهم
بماند به وقتش
ممکنه در اثناء این حرفها احیاناً یکی پیدا بشه و بگه: اگه فدک مال فاطمۀ زهرا بوده که بوده پس چرا امیرالمومنین وقتی به خلافت رسید فدک رو به بچّههای فاطمۀ زهرا برنگردوند؟!
وآلله حقیقت اینه که جواب این پرسش برمیگرده به اخلاق و مرام و مسلک مُنحصربهفرد اهلبیت. میفرمایی یعنی چی؟! الان برات میگم. اینجوری که سیّد رضی نوشته، آقا امیرالمومنین توی نامۀ چهل و پنج نهجالبلاغه در پاسخ به این پرسش، خیلی ساده و مختصر فرمودند: ما اهلبیت، سخاوتمندانه از فدک گذشتیم.
یا مثلا جای دیگه در پاسخ به پرسشی مشابه فرمودهاند: من از خدا شرم دارم چیزی که ابوبکر منعش کرد و عمر صحّه گذاشت به صاحبان اصلیش برگردونم.
بعضیها این فرمودۀ آقا رو گذاشتند به حساب رضایت امام به حکم تصرف فدک از سوی خلفاء و با این مدعا در صدد تطهیر ابوبکر و عمر توی مسألۀ غصب فدک و بیحرمتیهای صورت گرفته هستند!
اما باید به این حضراتِ بعضیها گفت: عاقلان دانند. آره جونم! عاقلان دانند. بهقول طلبهها روایت داستان مهم نیست درایتش مهمّه! به زبان سادهتر یعنی لُبّ و مغز کلام امام رو باید بگیری و بفهمی! وقتی خوب به فرمودۀ امام دقت میکنی متوجه میشی حضرت با این سخن، هم بیاعتنائی خودش نسبت به فدک به عنوان یک سرمایه مادی و منبع درآمد رو داره نشون میده و هم غاصبان اصلی این حق رو داره معرفی میکنه!
نکتۀ جالبش اینجاست که شیوۀ امیرالمومنین بعد از رسیدن به خلافت دربارۀ فدک دقیقاً با روش رسول خدا مطابقت داشت. میفرمایی چطور؟! الان میگم.
خدا بهتر میدونه اما اینجوری که کتابنویسها توی نوشتههاشون مرقوم کردند: بعد از مهاجرت اجباری پیغمبر از مکه به مدینه، جناب عقیل، خونۀ پیغمبر رو توی مکه فروخت. از لحن سخن پیغمبر برمیاد که ظاهراً عقیل، صداش رو هم در نیاوُرد و پولی هم به پیغمبر نداد. بعد از فتح مکه، اصحاب به پیغمبر عرض کردند: به خونۀ خودتون تشریف نمیبرید؟ حضرت فرمود: کدوم خونه؟! مگه عقیل برای ما خونهای باقی گذاشته؟! ما اهلبیت عادت داریم که وقتی چیزی رو به ظلم از ما گرفتند دیگه پِیِش رو نمیگیریم.
امامعلی دربارۀ دنبالنکردن فدک به این سیرۀ پیغمبر اقتدا کرده! اتفاقا امامصادق دربارۀ چرایی پسنگرفتن فدک توسط امامعلی در دورۀ خلافتش به شاگردش، ابابصیر اینجوری پاسخ میده که: ظالم و مظلوم هر دو به پیشگاه خداوند وارد شدند. خداوند به مظلوم اجر و پاداش داد و ظالم رو عقاب کرد. بههمینخاطر جدّم امیرالمومنین خوش نداشت چیزی رو پس بگیره که خداوند، غاصب رو عقاب کرده و به مظلوم، پاداش داده!
از چنتا امام شیعه هم اینطور گزارش شده که حق ما اهلبیت رو از کسانی که به ما ظلم کردند فقط خدا میگیره. خود ما سرپرستِ آدمهای مومن هستیم و به نفع اونها حکم میکنیم و حقوقشون رو از کسانی که به اونها ظلم کردند پس میگیریم و برای خود در این باره تلاشی نمیکنیم.
از همۀ اینها گذشته اگه امام در دوران قدرت، فدک رو از دست عاملان خلفا پس میگرفت، همین خرسخالهها قشقرق راه میانداختن که واویلتا که علی داره بر خلاف سیره شیخین عمل میکنه!! مگه نکردند؟! یادمون نرفته که توی ماجرای تغییر جای منبر پیغمبر و توی قضیۀ نماز تراویح، مردم متعصّب احمق، چه بلوایی راه انداختند؟!!
ابوبکر و عمر جای منبر پیغمبر رو از محلّی که رسول اکرم گذاشته بود برداشتند و عوض کردند. وقتی امامعلی در دوره خلافت خواست منبر رو به جای اوّلی برگردونه فریاد مردم بلند شد و زیر بار نرفتند که مثلا داره برخلاف سیره شیخین عمل میشه!!
حالا توی این اوضاع بلبشو، امام میتونست دربارۀ برگردوندن فدک به بچههای فاطمه حرفی بزنه؟!!
یا نماز تراویح که عمر برخلاف دستور رسولالله بدعت گذاشت و دستور داد مردم در ماه رمضان نماز مستحب رو به جماعت بخونند! زمانی که امیرالمومنین در دورۀ خلافتش، مردم رو از نماز تراویح منع کرد فریادها بلند شد که علی میخواد برخلاف حکم خلیفه عمر رفتار کنه!!
آخه کدوم عقل سلیمی قبول میکنه توی این اوضاع قاراشمیش، امام حتی حرفِ برگردوندن فدک به بچههای فاطمه رو بزنه؟!!
اصلاً گیریم فدک به عنوان یک زمین حاصلخیز به اولاد فاطمۀ زهرا بازگردونده میشد، بهای غصبش که جسارت به حضرت زهرا بود چه طور جبران میشد؟! پس بیشک این مسأله باید برای قیامت باقی بمونه!
شرح نهج البلاغه: ج ۱۶ ص ۲۵۲، الطرائف: ص ۴۰۶، عللالشرائع: ج ۱ ص ۱۴۹، نهجالبلاغه: نامه ۴۵، الاحتجاج: ج ۲ ص ۲۶۳، بحارالانوار: ج ۲۹ ص ۳۹۶.
ادامه دارد...