🌱حمایت از محیط زیست🌱 ✍شرح ما وقع استاد شکمپرور(در استایل درازکش بر مبل سه نفره و مشغول تحقیق و تفحص از حفره های گوش و بینی): ژیگول. ژیگول: جان ژیگول استاد: دو ماه به انتخابات است و هیچ غلطی نکردیم. ژیگول: قربانت گردم، درحمایت از محیط زیست، جمعه با یه اکیپ دانشجویی قرار گذاشتم بریم توی فضاهای باز زباله جمع کنیم. گل نساء خانم(ملیکا): خخخخ. حسرت به دل موندیم یه شب آشغالهای خونه رو ببره بیرون ،حالا میخاد آشغالهای محیط رو‌ هم جمع بکنه؟ ژیگول: ملیکا خانم استاد تکلیف محور است. استاد: ژیگول جان اگر موافق باشید لباس مقدس پاکبانی برایمان فراهم آورید تا این صنف پر تلاش و مظلوم را هم تکریم کرده باشیم. ملیکا: اینا تکلیف نیس، پدر سوخته بازیه. حاجی جان، این همه مسافرت رفتیم چقدر پوست چیپس و پفک از پنجره ماشین انداختی بیرون، حالا فاز تکریم پاکبان گرفتی!؟ استاد شکمپرور: ما در ایام ماضی، بر مسلک حجتیه ای ها بودیم و می کوشیدیم جامعه را پر از کثیفی و فساد کنیم، لکن امروز داعی انقلابی گری داریم و باید نظافت و بهداشت را در جهان بگسترانیم. _اینگونه بود که جمعه صبح، حضرت استاد با جمعی از پسران و دخملان دانشجو، راهی دربند و فرحزاد گردیده و تکلف تکلیف، به جان خریدند. لکن از آنجایی که چشمان استاد کمی بادامی و زیر آن گود و کبود بود، ایشان را به اتهام اعتیاد و افغانستانی بودن دستگیر و بدون محاکمه راهی کشور دوست و برادر افغانستان نمودند. و استاد بد اقبال ما، در طول مسیر، هرچه از کرامات و تحصیلات خود برای مأمورین بیشتر گفته و اصرار می نمود، مأمورین معذورین محترم، نسبت به مصرف مواد روانگردان و توهم زا،توسط استاد معظم، مطمئن تر می گشتند. با این حساب، احتمال کاندیداتوری ایشان در مجلس اعلای افغانستان، قوت گرفته است https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e