💠 منبع یابی ▪️ بخش اول یکی از مسائل مهم و پرفائده در مباحث حدیثی و رجالی و بلکه در سائر علوم، یافتن منابعی است که در تألیف یک کتاب دخالت داشته است. گاهی مؤلف، به منبعی که از آن اخذ کرده یا شخصی که از کتاب او اخذ کرده است، تصریح می کند. در این موارد شناخت منبع چندان دشوار نیست؛ اما مشکل این است که در موارد بسیار فراوانی، مؤلفین هیج اشاره ای به منابع کتابشان نمی کنند. اگرچه در زمانه‌ی ما این مطلب به عنوان سرقت علمی و امری قبیح شناخته می شود، اما در فرهنگ گذشتگان، این کار امری بسیار مرسوم و متعارف بوده است. یعنی در واقع تالیف به این معنی نبوده که هر چه در کتاب هست، از تراوشات ذهن مؤلف است تا لازم باشد که اگر جایی از دیگران اخذ شده تصریح شود. لذا برگرفتن از کتاب های دیگران بدون اشاره به نام آنها، قبحی نداشته است. چنانکه در کتاب های حدیثی، فقهی، رجالی و حتی فلسفی (مانند کتب ملاصدرا) اخذ از سائر کتب، به این نحو که مثلا یک صفحه از کتاب دیگران بدون کم و کاست در لابلای کتاب آورده شود، امری شایع بوده است. مهم این است که بتوانیم با راهکارهایی رابطه‌ی بین کتب را کشف کنیم. برای این کار در گام اول، باید با راهکارهایی اصل ارتباط دو کتاب را اثبات کرد و در گام بعد نحوه‌ی ارتباط را کشف کرد که کدام از دیگری گرفته است و یا هر دو از منبع سومی اخذ کرده اند. البته حتی در مواردی که مؤلف به نام منبعش تصریح می کند، باز هم باید این مساله را بررسی کرد که آیا مؤلف، بی واسطه از آن منبع اخذ کرده یا به واسطه‌ی منبع دیگری. مثلا قرائنی هست که نشان می دهد در مواردی که محدث نوری در مستدرک از خصال نقل کرده اند، به واسطه ی بحار علامه‌ی مجلسی بوده است (با توجه به این که رمز خصال در بحار، «ل» است و رمز امالی، «لی» است و بین «ل» و «لی» اشتباه متعارف است و مثلا حدیثی که در خصال هست، به امالی نسبت داده شده، معلوم می شود بحار واسطه بوده است) @Taraaif