📆 1402.3.25
🔰 مسئلهی
#حجاب و مقاومت بخشی از جامعه!
2️⃣ قسمت دوم: مردم در مورد وضعیت فعلی چه نظری دارند؟
در قسمت اول این نوشتار توضیح دادم که در چه وضعیتی قرار داریم:
1⃣
https://eitaa.com/tarahomiasl/85
⬅️ اکنون شرح میدهم که در این وضعیت مردم به چند گروه تقسیم شدهاند (به صورت پیوستاری با سطوح و درجهبندیهای متفاوت):
🔹 گروه اول، دستاوردهای حکومت را چشمگیر میدانند و ناکامیها را به «نیرنگهای خارجی» و «اهمالها و خیانتهای داخلی» منتسب میکنند، بنابراین ضمن پایفشاری بر ارزشهای دینی کماکان حامی حکومت اسلامی هم هستند.
🔹گروه دوم، معتقدند ناکارآمدیهای جدی وجود دارد که مربوط به ارزشهای دینی نیست، بلکه بیکفایتی حاکمان چنین شرایطی را ایجاد کرده است، این گروه ضمن حفظ اعتقادات دینی از حکومت و یا عملکرد آن تبرّی میجویند.
🔶 امّا گروه سوم (که محل بحث ماست)، دستآوردهای حکومت را ناچیز شمرده و ریشهی ناکارآمدیها را نه صرفاً به شیوهی حکمرانی بلکه به ارزشهای حکومتی که همان ارزشهای دینی است منتسب میکنند.
🔸 آنها با تعمیم ناکارآمدیها به اصلِ دین، نسبت به تمامی آموزههای دینی بیاعتقاد شدهاند. اعضای این گروه در سه سطحِ پیوستاریِ «بیتفاوت»، «مخالف» و «مبارز» قرار میگیرند (فعلاً مجالِ بررسی ویژگیهای این سطوح نیست) و نسبت به ارزشهای دینی «متناسب با سطحِ خود» عکسالعمل نشان میدهند (خفیف، میانه، شدید)، یعنی رفتاری مخالفِ ارادهیِ حکومت برمیگزینند؛ به همین دلیل بیحجابی را که حاکمیت بر روی آن حساسیت ویژهای داشته و البته «ظهور اجتماعی» بیشتری هم دارد، بهعنوانِ «نُماد مقاومت و اعتراض» برگزیدهاند (ناخودآگاه و خودآگاه).
🔸 امّا قصّه اینجا تمام نمیشود با رویگردانی از ارزشها، خلأی ایجاد گشته که باید جای خالیش پر گردد، چراکه انسان موجودی ارزشمدار است و پایبندی به ارزشها جزئی از وجود اوست (در طول تاریخ بشریت هیچ جغرافیایی را نخواهید یافت که مردمش پایبند به ارزشهایی نباشند و زندگی خود را حول آن محور بنا نکرده باشند!).
🔸 پس جستجو برای ارزشیابی و تنظیم زندگی بر آن محور آغاز میشود، در این فرایند، رویارویی با فرستندههای تمدّن غرب شکل میگیرد، تمدنی که با استمداد از انبوهِ ابزار و تکنیکهای جذّاب، مشغول مخابرهی ارزشهای خود به جهان است، ارزشهایی که دقیقاً نقطهی مقابل ارزشهای دینی است و اتفاقاً همین امر جذّابیتش را برای این گروه بیشتر میکند (به دلیل دلچرکینی از ارزشهای حکومتی).
🔸 در مواجهی این فرستندهی قوی خارجی با جستجوگر فعال داخلی، انتقال ارزشها رخ میدهد و از آن پس شخص تمام شئون زندگی خود را بر مدار ارزشهای غربی تنظیم میکند. جایگزینیِ ارزشها، دگرگونی فاحشی در سبکِ زندگی این بخش از جامعه ایجاد کرده است، سبکی که در آن حجاب ارزش بشمار نمیرود و بیحجابی اساساً مسئله و مصداقِ مُنکر نیست.
🔸 بنابراین بخشی از جامعه، ریشهی مشکلات خود را در «حکومت» و «ارزشهای حکومتی» میداند، بنابراین دقیقاً «همان میکند که حکومت نمیخواهد!». از دیگرسو در فرایند «انقطاع از ارزشهای دینی» و «ارزشیابی مجدد» به «ارزشهای غربی» گرایش پیدا کرده و در نتیجهی همین گرایش دچار «دگرگونی سبک زندگی» شده است، از همینرو اساساً بیحجابی را مُنکر نمیداند بلکه آن را «ارزشمند» میشمارد.
⬅️ پس برای این بخش از جامعه بیحجابی نه تنها مُنکر نیست بلکه «نُماد اعتراض و ارزشمند» است.
🔹 در چنین بستری «شنوندهای برای استماع استدلالهای حکومتی» یافته نمیشود، چراکه اولاً حکومت (با تمامی مظاهرش) عامل بدبختی است و ثانیاً راه نجات از این بدبختی پناه بردن به مخالف و دشمن اوست.
🔹 البته دشمنی که مظهر «علم»، «شکوفایی» و «آزادی» است و همچون یک «الگو» درخشیده است و سهلگیریهای فرهنگیش هم مطابق با «خویِ طبیعی انسانی» است (نه فطری او).
🔹 همین «ارادهی نشنیدن» عملاً تمامی مظاهر مونولوگ و دیالوگ را بیاثر کرده است و مجموع آنچه که برای ترویجِ حجاب تولید میشود بیش از آنکه به «استفادهی» جامعهی هدف برسد، صرفاً مورد «استنادِ» گروه اول و دوم قرار گرفته و احساس رضایتمندیشان را افزایش میدهد!
▫️پینوشت: با توجه به پیچیدگیهای امر سیاسی، شاید گروهی اندک برای ساختارشکنی تطمیع و آموزش دیده باشند، این گروه را از مردم نمیدانم (معاندین)، به همین دلیل در تقسیمبندیم به آن اشاره ننمودم. اما نکتهی قابلِتوجه اینجاست که حرکتهای سازماندهی شده بدون حُسنظن، اقبال و حمایتِ عمومی نتیجهی قابل توجهی نخواهد داشت.
▫️ در قسمت بعد توضیح خواهم داد که آیا میتوان با رفتارهای خشن و سلبی این مسئله را حل نمود؟
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔
@tarahomiasl