#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
زیارت حضرت ابالفضل العباس
از همین راه دور بریم زیارت اون آقایی که یکی از،آداب زیارتش اینه
هر زیارتی آدابی داره،اون شاعر عرب گفت زیارت قمر بنی هاشم یک ادب دارد و اون هم اینه
لاتذکُرَنَّ علیه السَّکینه...
ادب زیارت عباس،اینه توحرمش اسمی از،سکینه نبری
وقد اَوعَدَها به ماءِِ علیها...،چون این اقا به حضرت سکینه قول داده بود ابی عبدالله اجازه نمیداد میدان بره منتظر بهانه بود
چند مرتبه آمد ازجمله خطبه خواند
روکرد به عمرسعد،فرمود عمر سعدصدای العطش بچه های حسین رو میشنوی
اینها جگرهاشون کباب شده از،تشنگی
عمرسعد ملعون کنارشبث بن ربعی بود
نوشتن بعضی ها در لشگر عمر سعدبه خطبه ی ابالفضل العباس. وَجَلَسَ عَلَی الاَرض فبکاء
سلاحشون رو زمین گذاشتن ونشستن و به این بیانِ قمربنی هاشم گریه کردن
لشگر بهم ریخت عمر سعدبا شبث بن ربعی جلو امد گفتن عباس،برو ب حسین بگو اگر کل زمین رو آب برداره و مامامور آب باشیم ی قطره آب به تو بچه هات نمیدیم
برگشت خدمت امامش با یک ناراحتی وناامیدی گفت موعظه اشون کردم ولی فایده نداشت
لَقَدزاغَ سَدری ،سینه ام ب تنگ اومد ،اجازه برم از،این منافقین انتقامت رو بگیرم
ابی عبدالله اجازه نداد،منتطر یک بهانه بود یک مرتبه دید سکینه یک مشک خالی رو از،خیمه ها بیرون آورد
گفت بابا ب عمو بگو بره برامون آب بیاره
این بهانه ای شد برای میدان رفتن ابالفضل
اما ابی عبدالله با این بیان دست هاش رو بست انگار
فرمود حالا که میخوای بری برو اما فقط،برو آب بیار
لذا خیلی خجالت کشید تو بعضی نقل ها داره
ابی عبدالله رو قسم داد ب حق پیغمبر اکرم بدنمو به خیمه ها نبر
من از،سکینه خجالت میکشیم
حالا میخواییم بریم حرم ابالفضل ماکه هیچوقت تو اون حرمجرات نکردیم اسم سکینه رو ببریم
زیارت کین آقا قمر منیر بنی هاشم رو
اما اینجا اجازه میگیرم که اسم این دختر روتو روضه ببریم
اوناییکه با حاجت اومدن اونایی که اومدن حرف هاشون رو با ابالفضل بزنن امروز،روزشه
بسم الله الرحمن الرحیم
سَلامُ اللّٰهِ وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِينَ، وَجَمِيعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّيقِينَ، وَ الزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فِيما تَغْتَدِي وَتَرُوحُ
سلام خداوسلام ملائکه و سلام انبیاء و مرسلین،سلام همه صدیقین وشهدا واولیاء ی خدا
عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَالتَّصْدِيقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ الْمُرْسَلِ،وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَالدَّلِيلِ الْعالِمِ، وَالْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ، فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَعَنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَفْضَلَ الْجَزاءِ
ببینازچندنفر داره مزدنوکریش رو میگیره
بِمَا صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَأَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛
با همه ی ارادتت بگو
عَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ،
حرمتت رو شکستن
وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ حالَ بَيْنَكَ وَبَيْنَ ماءِ الْفُراتِ،مسیرش رو عوض کرد گفت از راه نخلستان بیام زودتربه خیمه هامیرسم
أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَأَنَّ اللّٰهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ،
حالا میخوای بری زیارت همه باهم....
جِئْتُكَ (من اومدم...)
يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ( اقاجان بحق مادر چشم انتظارت ام البنین مارو از این چشم انتظاری کربلا بیرون بیار.....اربعینمون رو امضاکن)
چحوری اومدم...؟
وافِداً إِلَيْكُمْ (یعنی از ناحیه ی شما دعوت شدم ...)وَقَلْبِي مُسَلِّمٌ لَكُمْ وَتابِعٌ وَأَنَا لَكُمْ تابِعٌ، وَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللّٰهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ،
✔️حالا میخوای بیعت کنی
فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَامَعَ عَدُوِّكُمْ، (عباس جان امروز اومدم بگم من شما هستم ن با دشمن شما)
اِنِّي بِكُمْ وَبِإِيابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، وَبِمَنْ خالَفَكُمْ وَقَتَلَكُمْ مِنَ الْكافِرِينَ، قَتَلَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَالْأَلْسُنِ.(خدالعنت کنه اوناییکه هم بادست تورو کشتن ،اونایی که ضربه زدن ،هم با زخم زبون کشتن
چشد او دست بلندی که داشتی ها
توعلمدار حسین بودی...)
لَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَالْأَلْسُنِ.
حالا دست روسینه ات بزارو سلام بده