eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند
روضه ی روز نهم ماه رمضان السلامُ عَلیکم یا اَئِمةَ البَقیع السلامُ علیکَ یا حَسنَ بنَ عَلي کاش گردی شوم و از کرمت بنشینم به کنار حرمت کاش چون ماه به شب‌های دراز داشتم با حرمت راز و نیاز کاش چون اشک کنارت اُفتم به روی خاکِ مزارت اُفتم روی جان‌ها همه بر تربت تو سوز دل‌ها همه از غربت تو غربت آن نیست که از داغ جوان قد بابا شود از غصه کمان غربت آن نیست که سر بر سَرِ نی ره کند با سپه دشمن ، طِی غربت آن نیست که از ضربت سنگ چهره از خون جبین گردد رنگ پس غربت چیه؟ غربت آن است که مردی مظلوم شود از کینه‌ی همسر مسموم غربت آن است که بعد از کشتن... آخ بمیرم بارش تیر ببارد به بدن جلو چشم ابی‌عبدلله... جلو چشم قمربنی هاشم... جلو چشم علی اکبر... نانجیب دستور داد بدن رو تیرباران کنند هفتاد چوبه تیر بر این بدن زدند، که زیارت جامعه‌ی ائمة المومنین تعبیرش اینه قَد شُکَّت اَکفانُهُ بِالسِّهام یعنی تیرها باعث شد کفن سوراخ سوراخ بشه آخ بمیرم... بدن برادر رو میخواد دفن کنه دونه دونه این تیرها رو بیرون کشید بدن غرق خون حسنش رو میان قبر گذاشت یه جمله اینجا فرمود گفت داداش غارت زده به اونی نمیگن که مالش رو به غارت بردن، غارت زده به من حسین میگند برادری مثل تو رو از دست میدم آماده‌ای یا نه؟ این یه برادره... ابی‌عبدلله کنار پیکرش اینجوری فرمود.... من یه برادری هم علقمه میشناسم تا دیدن ابی‌عبدلله داره میاد، همه دارن تماشا میکنن دیدند... فَوَقَفَ الحُسین مُنحَنیا خم شد.... یه جمله هم اینجا فرمود صدا زد الآن إنکَسَر ظَهري حسین... ====================
روضه روز نهم ماه رمضان.mp3
4.98M
روضه ی روز نهم ماه رمضان السلامُ عَلیکم یا اَئِمةَ البَقیع السلامُ علیکَ یا حَسنَ بنَ عَلي کاش گردی شوم و از کرمت بنشینم به کنار حرمت ====================
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم لا حولَ و لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّه اَلعَلیِ الْعَظیم حَسبُنَا اللّه وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولا و نِعمَ النَّصیر ازت ممنونم همین اول دعا، شاید تا آخر دعا عمرم کفاف نده، تشکر می‌کنم ازت من سالی یک بار هم تو رو یاد نمیکنم، اما تویی که بنده‌‌هاتو صدا می‌زنی بیان باهات حرف بزنن جای عبد و مولا عوض شده عوض اینکه من دنبال تو بگردم تو داری دنبال گداهات میگردی کُنْتُ بِئسَ العَبد وَ أَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِک فَلْیحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِک َیا کَریم فرمود حتی اون بچه‌هایی که به دنیا نیومدن تو رحم مادرشون هستند؛ اونام امروز مشمول رحمت خدا میشند... همین اول دعا بگم؛ نیومدم دست خالی برگردم به حق اون آقایی که هر کی اومد تو گودال دست خالی نرفت... فهمیدی چی گفتم؟ تا برا بردن یه نعلینش ، بعضیا دست خالی برنگشتند ما رو امروز دست خالی برنگردون أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو اونایی که با خانواده مشرف شدید ارباب ما هم از دیروز با خانواده‌اش تو بیابونا سرگردونه... اما خانواده‌ای که هنوز نگرانی ندارند... عباس کنارشونه علی اکبر کنارشونه چیزی نگذشت این خانواده نگاه کردن دیدن یه محرم کنارشون نمونده... أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم ساکت نباش همه استغفار کنیم خیلی راحت هم بهش بگو، من جامونده‌ی ماه رمضانتم بعد ماه رمضان دوباره خراب کردم امروز خودتون به ما امید دادید؛ عرفه خودتو برسان أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم، الْرَّحمنُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ، بَدیعُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، مِنْ جَمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ همه باهم بالحجة الهی العفو.. باز شد شامل ما، لطف خدای عرفه راهمان داد سر خان دعای عرفه او کریم است گدا باش، گدای عرفه دست خالی نرو تا هست عطای عرفه هر که گردیده گرفتار بیاید امروز هرکسی هست گنهکار بیاید امروز چه خبره امروز او در این روز گناه همه را می‌بخشد قدر یک عمر ز ما جرم و خطا می‌بخشد گر گنهکاری و گر شاه و گدا، می‌بخشد هر که هستی در این خانه بیا، می‌بخشد روز توبه‌ است اگر پیر وجوانی برخیز گر که جا مانده‌ی ماه رمضانی برخیز ای خدای عرفه عبد گنهکار رسید عبد درمانده وبی‌یار و خطاکار رسید باز کن در که گدا، زار و گرفتار رسید ای که یار همه‌ای، بنده‌ی سربار رسید آمدم تا که مرا اشک دمادم بدهی روزی گریه‌ی شبهای محرم بدهی کدوماتون یقین دارید تا محرم زنده‌اید؟ کدومامون یقین داریم که محرمش رو می‌بینیم؟ قطره‌ای آمده‌ام وصل به دریا باشم یار زهرا و علی ، باز به هرجا باشم پیام عرفه رو درک کن.. با حیا و شرفم یاور مولا باشم باحجابم همه جا پیرو زهرا باشم درس روضه‌ست اگر شعله بیفتاد به در سوخت چادر پَسِ در، لیک نیفتاد ز سر فهمیدی چی گفتم؟ چادر وقتی از سر میکشند، این پیامِ ، یعنی دشمن داره علنی رسانه‌ای میکنه که ما از چادر ضربه خوردیم عمامه وقتی میزنند، یعنی ما از این عمامه به سرها لطمه داریم میخوریم یعنی دوباره قصه‌ی گودالِ هان... اخنس‌ها دارن عمامه‌ها میبرند شمرها دارن چادر از سر میکشند تو حواست باشه پیرو زینب کبرایی... راه رو گم نکنی! قطره‌ای آمده‌ام وصل به دریا باشم یار زهرا و علی باز به هرجا باشم با حیا و شرفم یاور مولا باشم باحجابم همه جا پیرو زهرا باشم درس روضه‌ست اگر شعله بیفتاد به در سوخت چادر پَسِ در، لیک نیفتاد ز سر کربلا هم همین بود مقاتل نوشتن وَ تَسَابَقَ الْقَوْمُ عَلَى نَهْبِ بُیُوتِ آلِ الرَّسُولِ سبقت میگرفتند بر تصاحب اهل خیمه.. خب.. شنیدید گریه‌ها کردید دختر ابی‌عبدلله رو وقتی اون مرد سوار، از بالای مرکب با کعب نیزه زد همین که با صورت زمین خورد بیهوش شد، به هوش که اومد دید تو بغل عمه‌جانش هست... از آنچه که رفت به غارت نکرد شکایت ولی به عمه گفت چرا معجر مرا بردند بعضی از اون متدینینی که اینجا ساده‌انگاری میکنند، آقا یه چادر بره، یه معجر بره چی میشه؟ همین میشه،تو نگاه به این سادگی‌ش نکن، این اولشه، لذا دیدی بعد شش ماه روزه خواری علنی رو رسانه‌ایش کردند گول نخورید، حالا با یه پارچه چی میشه؛ همین میشه از اونهمه چیزی که غارت رفته بود، که گوشاش داشت خون میومد شکایت نکرد به عمه به عمه گفت معجرم رو بردن... پیش چشم همه افتاده خدا رحم کند پشت در فاطمه افتاده خدا رحم کند در حرم همهمه افتاده خدا رحم کند روی لب زمزمه افتاده خدا رحم کند یه جوری خورد زمین که حتی هم خودش فضه رو صدا زد، هم دیدن امیرالمومنین صدازد ، فضه بانوی خانه رو دریاب..
4_5832627465561837542.mp3
39.19M
باز شد شامل ما، لطف خدای عرفه راهمان داد سر خان دعای عرفه او کریم است گدا باش، گدای عرفه دست خالی نرو تا هست عطای عرفه ==================== میرزامحمدی
فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا دونه، دونه خیمه های مارو سوزوندن، وَ اُنْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثَقَلِنَا الله اکبر از این تعبیر، فرمود هر چی تو خیمه بود به غارت بردند روز اول محرمیه یاامام رضا، چرا اینجوری دارید روضه میخونید؟ یه جلوه اش رو بگم، بعد ها فاطمه ی بنت الحسین که فرمود توی کربلا، اَنا جارِیةٌ صَغِیرَه یه دختر کوچک بودم برا آقازاده اش، عبدالله محض، داره حمله به خیمه ها رو گزارش میکنه، فرمود خلخالی تو پام بود نانجیبا یجوری وحشیانه حمله کردند ناگهان این خلخال رو از پام ربودند حتی حضرت فرمود اون پارچه ای که شبها روی سرمون می انداختیم اونم به غارت بردند وَ اُنْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثَقَلِنَا کف العباسیا، دلم امروز یه جایی رفت حواله ها با خودشه یکی از اون اشیا غارتی علم ابالفضل بود ببخشید منو امروز باید مسلم بخونم علی الله، هر چی آمد، وقتی این علم رو آوردند نزد یزید، دیدند یزید سه مرتبه از تختش بلند شد هی میگه یاللعجب، امیراز چی تعجب کردی؟ صدا زد هر چی نگاه میکنم تمام این علم سوراخ سوراخه، دسته ی علم سالمه، اینکه تعجب نداره، گفت چرا، معلومه علم دست هر کی بوده خیلی وفادار بوده، چون هر چی تیر میامده به جان میخریده، اما اجازه نمیداده علم بیفته ▪️سقای دشت کربلا ابالفضل کار داری باهاش یا نه؟! ▪️دستش شده از تن جدا، ابالفضل خدا رحمت کنه قدیمیا اینجوری روضه میخوندند، اون روضه ها هم باید احیا بشه، میگفتند همه دارند میبینند، ابی عبدالله از مرکب پیاده شد با چه احترامی خم شد یه چیزی رو از زمین برمیداره میبویه ، میبوسه ، رو سرش میزاره، همه فکر کردند حسین، قرآن پیدا کرده، اومدند دیدند دستان قلم شده ی عباسه، حســــــیـنــ...... ====================
Roz 01 - Sokhanrani 03.mp3
9.11M
فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا ====================
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی ▪️آتشی زن که برآید زوجودم آهی ▪️سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد ▪️ورنه تا کعبه وصل تو نباشد راهی ▪️تو به یک کاه دوصد کوه گنه می بخشی ▪️من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی ▪️چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم ▪️که برآید ز لبم ناله یا اللّهی ▪️به جز از تو که کشد ناز گنه کاران را ▪️نشنیدم که کشد ناز گدا را شاهی شب هفتم محرم مسجد مقدس جمکران می‌خوای آقا و مولات رو صدا بزن همه با هم هر جای این مسجد که شرف حضور دارید یوسف فاطمه رو صدا بزن یابن الحسن ... السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّه ِ بنِ الحُسَينِ الطِّفلِ الرَّضيعِ ، المَرمِيِّ الصَّريعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ في حِجرِ أبيهِ ،و لَعَنَ اللّه ُ رامِيَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِيَّ ▪️تو حرم قحطی آبه ▪️ شب مرگ ربابه ▪️ علی اصغر نمی‌خوابه ▪️علی اصغر نمی‌خوابه ▪️عمو رفته آب بیاره آخ بمیرم بچه‌ها با چه امیدی چشم انتظار عمو جانشون بودند ▪️عمو رفته آب بیاره ▪️ عمو جونم وفاداره ▪️عمو رفته آب بیاره ▪️ عمو جونم وفا داره ▪️زینبش می‌گفت سکینه ▪️ کاشکی که بارون بباره یه وقت دیدن بابا داره میاد اما عوض اینکه با عمو برگرده، دست به کمر گرفته! حسین ... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله ====================
زیارت حضرت ابالفضل العباس از همین راه دور بریم زیارت اون آقایی که یکی از،آداب زیارتش اینه هر زیارتی آدابی داره،اون شاعر عرب گفت زیارت قمر بنی هاشم یک ادب دارد و اون هم اینه لاتذکُرَنَّ علیه السَّکینه... ادب زیارت عباس،اینه توحرمش اسمی از،سکینه نبری وقد اَوعَدَها به ماءِِ علیها...،چون این اقا به حضرت سکینه قول داده بود ابی عبدالله اجازه نمیداد میدان بره منتظر بهانه بود چند مرتبه آمد ازجمله خطبه خواند روکرد به عمرسعد،فرمود عمر سعدصدای العطش بچه های حسین رو میشنوی اینها جگرهاشون کباب شده از،تشنگی عمرسعد ملعون کنارشبث بن ربعی بود نوشتن بعضی ها در لشگر عمر سعدبه خطبه ی ابالفضل العباس. وَجَلَسَ عَلَی الاَرض فبکاء سلاحشون رو زمین گذاشتن ونشستن و به این بیانِ قمربنی هاشم گریه کردن لشگر بهم ریخت عمر سعدبا شبث بن ربعی جلو امد گفتن عباس،برو ب حسین بگو اگر کل زمین رو آب برداره و مامامور آب باشیم ی قطره آب به تو بچه هات نمیدیم برگشت خدمت امامش با یک ناراحتی وناامیدی گفت موعظه اشون کردم ولی فایده نداشت لَقَدزاغَ سَدری ،سینه ام ب تنگ اومد ،اجازه برم از،این منافقین انتقامت رو بگیرم ابی عبدالله اجازه نداد،منتطر یک بهانه بود یک مرتبه دید سکینه یک مشک خالی رو از،خیمه ها بیرون آورد گفت بابا ب عمو بگو بره برامون آب بیاره این بهانه ای شد برای میدان رفتن ابالفضل اما ابی عبدالله با این بیان دست هاش رو بست انگار فرمود حالا که میخوای بری برو اما فقط،برو آب بیار لذا خیلی خجالت کشید تو بعضی نقل ها داره ابی عبدالله رو قسم داد ب حق پیغمبر اکرم بدنمو به خیمه ها نبر من از،سکینه خجالت میکشیم حالا میخواییم بریم حرم ابالفضل ماکه هیچوقت تو اون حرم‌جرات نکردیم اسم سکینه رو ببریم زیارت کین آقا قمر منیر بنی هاشم رو اما اینجا اجازه میگیرم که اسم این دختر روتو روضه ببریم اوناییکه با حاجت اومدن اونایی که اومدن حرف هاشون رو با ابالفضل بزنن امروز،روزشه بسم الله الرحمن الرحیم سَلامُ اللّٰهِ وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِينَ، وَجَمِيعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّيقِينَ، وَ الزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فِيما تَغْتَدِي وَتَرُوحُ سلام خداوسلام ملائکه و سلام انبیاء و مرسلین،سلام همه صدیقین وشهدا واولیاء ی خدا عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَالتَّصْدِيقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ الْمُرْسَلِ،وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَالدَّلِيلِ الْعالِمِ، وَالْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ، فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَعَنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَفْضَلَ الْجَزاءِ ببینازچندنفر داره مزدنوکریش رو میگیره بِمَا صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَأَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛ با همه ی ارادتت بگو عَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ، حرمتت رو شکستن وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ حالَ بَيْنَكَ وَبَيْنَ ماءِ الْفُراتِ،مسیرش رو عوض کرد گفت از راه نخلستان بیام زودتربه خیمه هامیرسم أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَأَنَّ اللّٰهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ، حالا میخوای بری زیارت همه باهم.... جِئْتُكَ (من اومدم...) يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ( اقاجان بحق مادر چشم انتظارت ام البنین مارو از این چشم انتظاری کربلا بیرون بیار.....اربعینمون رو امضاکن) چحوری اومدم...؟ وافِداً إِلَيْكُمْ (یعنی از ناحیه ی شما دعوت شدم ...)وَقَلْبِي مُسَلِّمٌ لَكُمْ وَتابِعٌ وَأَنَا لَكُمْ تابِعٌ، وَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللّٰهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ، ✔️حالا میخوای بیعت کنی فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَامَعَ عَدُوِّكُمْ، (عباس جان امروز اومدم بگم من شما هستم ن با دشمن شما) اِنِّي بِكُمْ وَبِإِيابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، وَبِمَنْ خالَفَكُمْ وَقَتَلَكُمْ مِنَ الْكافِرِينَ، قَتَلَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَالْأَلْسُنِ.(خدالعنت کنه اوناییکه هم بادست تورو کشتن ،اونایی که ضربه زدن ،هم با زخم زبون کشتن چشد او دست بلندی که داشتی ها توعلمدار حسین بودی...) لَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَالْأَلْسُنِ. حالا دست روسینه ات بزارو سلام بده
▪️بگذار به عشق تو گرفتار بمیرم ▪️مگذار که از دوری تو خار بمیرم ▪️بگذار دمی پای نگاهت بنشینم ▪️مگذار که در حسرت دیدار بمیرم ▪️بی‌مایه‌ترینم به خریداری یوسف ▪️بگذار که در گوشه‌ی بازار بمیرم روز تاسوعا آرزوت چیه؟ ▪️مگذار اجل جای دگر دیدنم آید ▪️بگذار که در کوی تو دلدار بمیرم آرزوی همتون اینه من از زبان شما بگم ▪️ای کاش نگارا وسط روضه‌ی ارباب ▪️یا در دل سینه‌زنی یار بمیرم ▪️من هم به اباالفضل قسم هست امیدم ▪️در راه وصالت چو علمدار بمیرم یابن الحسن... این جمعیت و این صدا روز صدا زدن صاحب عزاست یابن الحسن... مشرف شد به زیارت بیت الله الحرام اعمال مکه رو که بجا آورد به رفیقاش گفت من جلوتر میرم تا مقدمات حضور شما رو تو عرفه و تو عرفات فراهم کنم، هیشکی نمیدونه مرحوم محمدعلی فشندی کجا داره میره جلوتر از همه اومد وسط صحرای عرفات چادر زد هر چی اون مامور گفتن زود اومدی ، امنیت نداره این بیابون، گفت من اینجا قرار دارم، مشغول تهجد و شب زنده‌داری، مناجات با امیرالحاج، حجة بن الحسن شد نیمه شب دید چند نفر اومدند تو خیمش، محمدعلی فشندی تویی؟ آماده باش امام زمان داره میاد دیدنت، حضرت تشریف آوردن فرمودند ما گرسنمونه، مقداری نان و ماست داشتم مقابل حضرت گذاشتم چند لقمه آقا میل کرد، بلند شدند که از خیمه برند، بیچاره شدم، افتادم به دست و پای حضرت، آقاجان کجا دارید میرید، تازه پیداتون کردم، فرمود الان خیلیا دارند منو صدا میزنند باید به اونا هم سرکشی کنم. آقاجان بازم زیارتتون میکنم یا نه؟ فرمودند آری روز عرفه بازم من مهدی رو می‌بینی آقاجان اینهمه زائر تو اون صحرا، چجوری پیداتون کنم؟ یه نشانی دقیقتری به من بدید فرمود بیا تو اون خیمه‌ی که روضه‌ی عموم عباس رو میخونند محمدعلی فشندی با گریه امام زمان رو میگه بدرقه کردم نشونی یادم رفت تا روز عرفه رسید، اعمال رو بجا آوردیم، حاجیا هرکدوم تو چادراشون رفتند اومدم تو چادر رفقا، بازم نشانی یادم رفت همینکه دعاخون و روضه خوان روضه‌ی قمربنی هاشم را خواند یه مرتبه یاد نشانی آقام افتادم یه نگاه کردم دیدم یوسف فاطمه ،دم در خیمه رو زمین نشسته ها، فهمیدی امروز کجا اومدی؟ آقاجان من که آبرو ندارم بگم تو روضه‌ی ما بیا روضه روضه‌ی عموجانت، قمربنی هاشمه السلام علیک یا اباالفضل العباس السلام علیک یا ابا القِربَه ای پدر مشک ، که همه امیدت این بود که آب رو به خیمه‌ها برسانی، اما نشد ▪️یارب مکن امید کسی را تو نا امید دست راستش رو زدن مشک رو داد به دست چپ دست چپ رو زدن مشک رو به دندان گرفت اما امان از اون ساعتی که تیر به مشک آب خورد فَقامَ العَباس مُتُحیّرا دست نداشت که بجنگه، آب نداشت که به خیمه‌ها برسانه یه لحظه متحیر ماند اینجا بود ظالمی چنان با عمود آهن... ساکتی ها این صداها امروز باید خرج قمربنی‌هاشم بشه روضه‌ی این آقا روضه‌ی شکستگی حسینه بٰانَ الاِنکِسارُ فِی وَجه‌ِ الحُسین ابی‌عبدلله اومد بالینش اما چه آمدنی فَقامَ الحُسَین مُنْحَنیا دست به کمر گرفت صدا زد أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي حسین... ▪️جلو چشای من، پاتو نکش زمین ▪️تو رو خدا پاشو یل ام البنین بدون تو چجوری برگردم ▪️خون دل از چشام میاد نم‌نم ▪️خمیده میشه کمرم کم‌کم داداش ▪️جواب زینب خودت پاشو بده ▪️از دم خیمه به اینجا زل زده ▪️پاشو که آبروم داره میره ▪️اگه پاشی علی نمی‌میره ▪️باور نمیکنم دستات جدا شده ▪️خونی شده چشات فرقت دوتا شده ▪️تو رو به حق حیدر کرار ▪️پاشو علم رو از زمین بردار ▪️تا بچه‌ها نرن سر بازار انشالله چشمی ساکت نباشه.. هان.. ▪️بعد از تو میزنن به دستشون طناب ▪️زینب رو میبرن به مجلس شراب حسین... ▪️پاشو نزار هر بی‌حیایی ▪️به اشک خواهرم بخنده ▪️پاشو نزار هر کی بیادُ ▪️دست رقیه‌مو ببنده به قصد تعجیل فرج بگو حسین... ====================
4_5841210545386031339.mp3
16.21M
▪️بگذار به عشق تو گرفتار بمیرم ▪️مگذار که از دوری تو خار بمیرم ===================