📝 راوی: 🔶 سفره عقد من با بقیه سفرها فرق داشت، به جای آینه و شمعدان، تفسیر المیزان را چیده بودیم دور تا دور سفره، برکتی که این تفسیر به زندگی‌مان می داد، می‌ارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان می‌خواست داشته باشد. 🔹 برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم؛ ولی فتح‌الله نگذاشت بازش کنیم، می‌گفت «حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم، چطور شب عروسی غذای گرون‌ قیمت بدیم؟» ♦️ برنج ها را بسته بندی کردیم و دادیم به خانواده‌های نیازمند. فتح‌الله برنج‌ها را می‌داد دست مردم و می‌گفت «این هدیه حضرت امام خمینیه» ⚜️ خودمان برای زندگی مان تصمیم می‌گرفتیم. همین‌ها بود، که زیبا ترش می کرد. 📚 خدا بود و دیگر هیچ نبود 🌀 با ما همراه باشید. 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" 🆔 @tarashiun_ir