#خلاصه مقاله مواضع امام سجاد پس از واقعه کربلا 👇
در عصر امام سجاد علیه السلام (61-95ه ق)چه از بُعد اعتقادی و چه سیاسی، شیعه در شرایط سختی به سر میبرد. امام برای حفظ شیعه از فروپاشی، گاهی از تقیه بهره میگرفت و در مقابل عملکرد رهبران قیامها، شورشها و حاکمیت وقت موضعگیریهای متفاوتی را اتخاذ مینمود؛ که در این مقاله در دو بخش مورد بررسی قرار میگیرد:
الف- مواضع سیاسی امام سجاد علیه السلام در برابر قیامها و شورشهای عصرخود
ب- مواضع سیاسی امام سجاد علیه السلام در برابر امویان
الف- مواضع سیاسی امام سجاد علیه السلام در برابر قیامها و شورشهای عصرخود
1-واقعه حرّه: از جمله وقایع اسفبار عصر امام سجاد علیه السلام که در مدینه به سال 25 یا 27 هجری قمری، به دستور یزید، توسط عمال جنایتکارش صورت گرفت؛ واقعه حرّه بود. در این واقعه، اهل مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله، امویان را با خواری از شهر راندند. یزید با شنیدن خبر سپاهی به فرماندهی مسلم بن عقبه به مدینه فرستاد و به وی گفت: «سه روز به آنان مهلت بده، اگر تسلیم نشدند جنگ کن. بعد از پیروزی، سه روز اموالشان را غارت کن و در اختیار سپاه بگذار».
سپاه شام پس از غلبه بر مدینه آنچنان جنایات شرمگینی مرتکب شدند که مسلم به خاطر آن به «مسرف» لقب گرفت. پس از پایان قتل و غارت، مسلم بن عقبه از مردم مدینه به عنوان «برده یزید» بیعت گرفت.
امام سجاد علیه السلام به چند دلیل با قیام مردم مدینه همراه نشد؛ نخست اینکه ماهیت قیام شیعی نبود و رهبران قیام در خط زبیریان حرکت میکردند. دلیل دیگر به رهبری قیام باز میگشت، عبدالله بن حنظله هیچ مشورتی با امام نکرد. لکن چون رهبران نهضت، صالح و مؤمن بودند و انتقاد آنان به یزید به جا بود؛ امام مخالفت صریحی با حرکت آنان ننمود.دلیل دیگر عدم همراهی، این بود که امام شکست نهضت را پیشبینی میکرد. کمترین همکاری، جان امام و شیعیان اندکش را به خطر میانداخت. از اینرو امام برای حفظ اقلیت شیعه، به همراه خانواده به ینبع رفتند. نقل شده، مروان بن حکم نیز از ترس غارت امویان،خانوادهاش را در پناه امام قرار داد. قریب به چهارصد نفر تحت کفالت امام بودند تا زمانی که مسلم در مدینه بود.
برخی از گزارشات حاکی از بیعت امام با یزید، به عنوان برده است؛ در حالی که قبل از جنگ،بنا به دستور یزید در عدم دخالت امام در قیام و سفارش به احترام آن حضرت، مسلم ایشان را با احترام بازگرداند. به همین دلیل امام از دستور عمومی مسلم مبنی بر اقرار به بندگی برای یزید معاف بوده است. چنانکه برخی از روایات تلویحاً بر این مطلب دلالت دارد.
2-قیام توابین: نهضت توابین در سال 64 و 65 هجری به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی و شخصیتهای مورد اعتماد و متنفذ شیعه به اوج خود رسید. توابین به علت عدم شرکت در فاجعه کربلا در خود احساس گناه میکردند و در صدد جبران مافات بودند. گرچه آنان هدف و فلسفه قیام خود را بازگرداندن حکومت به اهلبیت پیامبر اعلام کرده بودند، لکن تأیید صریحی از جانب امام مشاهده نشده است. لکن چون اصل حرکت برای خونخواهی امام حسین علیه السلام صورت پذیرفته بود؛ مخالفتی از جانب امام گزارش نشده است.
3-قیام مختار ثقفی: مختار فرزند ابوعبیدثقفی با فراهم شدن شرایط، برای خونخواهی امام حسین علیه السلام قیام نمود. او کسی است که مسلم بن عقیل در منزلش اقامت نمود. مختار جهت پیشرفت قیامش به امام نامه نوشت و طلب یاری نمود، لکن امام پاسخ مثبت نداد. مختار با یأس از سوی امام، به محمد حنفیه روی آورد، او پذیرفت. مختار پس از آن خود را نماینده محمد حنفیه در این امر معرفی ساخت. نقل شده که ایشان به عموی خود فرمود: «ای عمو، اگر بردهای زنگی هم به پشتیبانی از ما اهلبیت خروج کند، حمایت از او بر مردم لازم است و در این مورد به شما ولایت دادم. هر گونه صلاح میدانی عمل کن».
شاید واگذاری رهبری نهضت به محمد حنفیه برای این بود که او از سوی دستگاه حاکم، متهم به مخالفت نبود. در برخی از گزارشات امام سجاد علیه السلام مختار و قیامش را تأیید نموده و برایش دعا کرده و طلب خیر نموده است و در پارهای از گزارشات اعلام بیزاری نموده است.
4-شورش عبدالله بن زبیر: عبدالله از بیعت با یزید سربرتافت و خود دعوی خلافت نمود و پس از شهادت امام حسین علیه السلام، علم خلافت برافراشت و خود را خلیفه نامید و دوازده سال حکومت راند. امام سجاد علیه السلام نه تنها شورش او را تأیید نکرد بلکه از فتنه او نسبت به اهلبیت و شیعیان بیم داشت؛ ولی علیه او اقدامی نکرد. چون در هر حال، حرکت ابن زبیر علیه دشمنی مشترک (امویان) انجام پذیرفته بود.
5-خوارج: امام سجاد علیه السلام در مقابل حرکت خوارج سکوت اختیار نمود. نه درگیریهای آنان را تأیید و نه آنان را انکار نمود.
ب- مواضع سیاسی امام سجاد علیه السلام در برابر امویان
#خلاصه
http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60