eitaa logo
گذرگاه «انجمن علمی‌پژوهشی تاریخ‌جامعةالزهرا(س): قم»
1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
138 ویدیو
307 فایل
گذرگاه «کانال‌انجمن‌علمی‌پژوهشی‌تاریخ‌جامعةالزهرا(س)؛ قم» 📜پل ارتباطی @tarikh_jz مالکیت فکری و محتوایی کانال، متعلق به انجمن علمی تاریخ جامعةالزهرا(س) است. انتشار فایل‌های صوتی، تصویری، عکس نوشته‌ها و پست‌ها صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
مقاله « نگاهی به ویژگی¬های اصحاب سیدالشهدا(ع) » نویسنده: جواد سلیمانی خلاصه¬کننده: مرضیه سادات هاشمی-سطح سه تاریخ اسلام سوال اصلی مقاله: یاران امام حسین (ع) چه خصلت¬های ویژه¬ای داشتند که از بین جمع کثیری که در حمایت از سیدالشهدا(ع) کاهلی کردند، تا پای جان در رکاب امام زمانشان ماندند و از آن حضرت دفاع کردند؟ روش نویسنده: نویسنده مقاله در ابتدای بحث چهار نظر و احتمالی که به عنوان ویژگی یاران امام حسین(ع) مطرح شده را یادآور می¬شود و به نقد آن نظرات پرداخته و پس از آن به بیان چهار ویژگی اصلی یاران امام حسین(ع) می¬پردازد. محدوده بحث: نویسنده یادآور شده که منظورش از یاران امام حسین(ع) اصحاب ایشان بوده و از یاران هاشمی ایشان(خاندان امام) بحث نمی¬کند. احتملات مطرح شده در مورد یاران امام حسین(ع) و نقد نویسنده: 1. یاران امام بهره¬مندی افزون¬تری از علوم دینی داشتند و همین موضوع سبب راهنمایی آنها به این فوز عظیم شد. پاسخ و نقد نویسنده: الف) جمع کثیری از شهدای کربلا از برجستگی خاصی در علوم دینی برخوردار نبودند. ب) اگر این نظر صحیح بود و آشنایی با علوم دینی عامل حمایت از سیدالشهدا بود، در آن عصر علما و فقهای بزرگی بودند که باید به یاری امام برمی¬خاستند، اما خبری از حمایت آن¬ها نیست. 2. یاران امام از عبّاد و زهّاد عصر خویش بودند و التزام آنها به مناسک دینی سبب توفیق آنها در یاری امام زمانشان بود. پاسخ و نقد نویسنده: الف) در میان شهدای کربلا افرادی چون؛ زهیر، سلمان بجلی، نافع بن هلال و ..... وجود دارند که چنین صفتی(عابد و زاهد بودن) در مورد آنها نقل نشده است. ب) اگر التزام به اعمال عبادی عامل مهمی در جهت تشخیص حقانیت دعوت امام بود، باید تعداد قابل توجهی از حجاج سال 60 هجری که در مکه حضور داشتند، آن حضرت را همراهی می¬کردند. 3. جمع کثیری از مردم، از مخالفت امام با یزید اطلاع نداشتند و از همین رو در صدد یاری امام برنیامدند. پاسخ و نقد نویسنده: شاید این توجیه برای مناطق دوردست از عراق و حجاز قابل پذیرش باشد، اما مسلمانان شهرهای مدینه، مکه، کوفه و بصره کاملا از این حرکت آگاهی داشتند و فرق یاران اباعبدالله(ع) با سایر مسلمانان در اطلاع و آگاهی از تصمیم امام در مخالفت با بنی¬امیه نبود. 4. عدم شناخت و درک صحیح از شخصیت امام حسین(ع) سبب عدم همراهی مسلمانان با امام شد. پاسخ و نقد نویسنده: این احتمال هم سخنی ناتمام است، زیرا امام حسین(ع) 60 سال در جامعه اسلامی زندگی کرده بود و علاوه بر حسب و نسب شریفشان، کمالات معنوی و مراتب علمی ایشان لااقل برای مردم حجاز و عراق شتاخته شده بود، پس امتیاز اساسی یاران امام حسین(ع) با سایر مسلمانان در شناخت و درک صحیح شخصیت ایشان نبود. نویسنده مقاله در ادامه بحث به 4 صفت، که وجه امتیاز یاران اباعبدالله(ع) با سایر مسلمانان است پرداخته و برای هر ویژگی چندین شاهد مثال و مؤید از یاران امام حسین(ع) ذکر می¬کند. ویژگی اول: عشق فزاینده یاران امام حسین(ع) نسبت به ایشان عشق و ارادتی که از مرز محبت¬های معمولی به مراتب بالاتر بود و ایثار جان و مال را برای آنها آسان کرده بود. نویسنده مقاله پس از بیان شواهد فراوانی از جانفشانی¬های یاران امام حسین(ع)، به این نکته متذکر می¬شود که: شاید بسیاری از یاران امام حسین(ع) نمی¬توانستند فلسفه نهضت و کیفیت تأثیر آن را در احیای دین و هدایت امت تحلیل کنند، اما با چراغ عشق، حق را یافتند و با عملشان دل¬های مرده را زنده کردند. ویژگی دوم: اعتقاد راسخ به سعادت اخروی نویسنده پس از ذکر شواهدی در تأیید این ویژگی، یادآور می¬شود که؛ در زمانه¬ای که همه چیز با معیارهای مادی سنجیده می¬شد و مردم به فکر تأمین هر چه بیشتر معاش دنیایی خود بودند، یاران امام حسین(ع) اعمال خود را با مقیاس¬های اخروی می¬سنجیدند. ویژگی سوم: قدرت تمیز جریان حق و باطل با محور و معیار قرار دادن ولی خدا ویژگی چهارم: دشمنی با دشمنان اهل بیت(ع) یاران امام حسین(ع) اهل تسامح نبودند و همه چیز را بر اساس مدارا و محبت تفسیر نمی¬کردند. آنها در کنار محبت به امام، با دشمنان ایشان دشمنی می¬کردند و همین خصلت آن¬ها سبب شد در مبارزه کوتاه نیایند. در پایان مقاله نویسنده از بین این 4 ویژگی¬، ارتباط عاشقانه اصحاب امام با آن حضرت را مهم-ترین عامل و وجه تمایز آنها با سایر مسلمانان دانسته و ویژگی سوم و چهارم را نیز از فروع عشق و محبت خالص برشمرده است. http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
مقاله مواضع امام سجاد پس از واقعه کربلا 👇 در عصر امام سجاد علیه السلام (61-95ه ق)چه از بُعد اعتقادی و چه سیاسی، شیعه در شرایط سختی به سر می‌برد. امام برای حفظ شیعه از فروپاشی، گاهی از تقیه بهره می‌گرفت و در مقابل عملکرد رهبران قیام‌ها، شورش‌ها و حاکمیت وقت موضع‌گیری‌های متفاوتی را اتخاذ می‌نمود‌؛ که در این مقاله در دو بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد: الف- مواضع سیاسی امام سجاد علیه السلام در برابر قیام‌ها و شورش‌های عصرخود ب- مواضع سیاسی امام سجاد علیه السلام در برابر امویان الف- مواضع سیاسی امام سجاد علیه السلام در برابر قیام‌ها و شورش‌های عصرخود 1-واقعه حرّه: از جمله وقایع اسف‌بار عصر امام سجاد علیه السلام که در مدینه به سال 25 یا 27 هجری قمری، به دستور یزید، توسط عمال جنایت‌کارش صورت گرفت؛ واقعه حرّه بود. در این واقعه، اهل مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله، امویان را با خواری از شهر راندند. یزید با شنیدن خبر سپاهی به فرماندهی مسلم بن عقبه به مدینه فرستاد و به وی گفت: «سه روز به آنان مهلت بده، اگر تسلیم نشدند جنگ کن. بعد از پیروزی، سه روز اموالشان را غارت کن و در اختیار سپاه بگذار». سپاه شام پس از غلبه بر مدینه آنچنان جنایات شرمگینی مرتکب شدند که مسلم به خاطر آن به «مسرف» لقب گرفت. پس از پایان قتل و غارت، مسلم بن عقبه از مردم مدینه به عنوان «برده یزید» بیعت گرفت. امام سجاد علیه السلام به چند دلیل با قیام مردم مدینه همراه نشد؛ نخست این‌که ماهیت قیام شیعی نبود و رهبران قیام در خط زبیریان حرکت می‌کردند. دلیل دیگر به رهبری قیام باز می‌گشت، عبدالله بن حنظله هیچ مشورتی با امام نکرد. لکن چون رهبران نهضت، صالح و مؤمن بودند و انتقاد آنان به یزید به جا بود؛ امام مخالفت صریحی با حرکت آنان ننمود.دلیل دیگر عدم همراهی، این بود که امام شکست نهضت را پیش‌بینی می‌کرد. کمترین همکاری، جان امام و شیعیان اندکش را به خطر می‌انداخت. از این‌رو امام برای حفظ اقلیت شیعه، به همراه خانواده به ینبع رفتند. نقل شده، مروان بن حکم نیز از ترس غارت امویان،خانواده‌اش را در پناه امام قرار داد. قریب به چهارصد نفر تحت کفالت امام بودند تا زمانی که مسلم در مدینه بود. برخی از گزارشات حاکی از بیعت امام با یزید، به عنوان برده است؛ در حالی که قبل از جنگ،بنا به دستور یزید در عدم دخالت امام در قیام و سفارش به احترام آن حضرت، مسلم ایشان را با احترام بازگرداند. به همین دلیل امام از دستور عمومی مسلم مبنی بر اقرار به بندگی برای یزید معاف بوده است. چنانکه برخی از روایات تلویحاً بر این مطلب دلالت دارد. 2-قیام توابین: نهضت توابین در سال 64 و 65 هجری به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی و شخصیت‌های مورد اعتماد و متنفذ شیعه به اوج خود رسید. توابین به علت عدم شرکت در فاجعه کربلا در خود احساس گناه می‌کردند و در صدد جبران مافات بودند. گرچه آنان هدف و فلسفه قیام خود را بازگرداندن حکومت به اهل‌بیت پیامبر اعلام کرده بودند، لکن تأیید صریحی از جانب امام مشاهده نشده است. لکن چون اصل حرکت برای خونخواهی امام حسین علیه السلام صورت پذیرفته بود؛ مخالفتی از جانب امام گزارش نشده است. 3-قیام مختار ثقفی: مختار فرزند ابوعبیدثقفی با فراهم شدن شرایط، برای خونخواهی امام حسین علیه السلام قیام نمود. او کسی است که مسلم بن عقیل در منزلش اقامت نمود. مختار جهت پیشرفت قیامش به امام نامه نوشت و طلب یاری نمود، لکن امام پاسخ مثبت نداد. مختار با یأس از سوی امام، به محمد حنفیه روی آورد، او پذیرفت. مختار پس از آن خود را نماینده محمد حنفیه در این امر معرفی ساخت. نقل شده که ایشان به عموی خود فرمود: «ای عمو، اگر برده‌ای زنگی هم به پشتیبانی از ما اهل‌بیت خروج کند، حمایت از او بر مردم لازم است و در این مورد به شما ولایت دادم. هر گونه صلاح می‌دانی عمل کن». شاید واگذاری رهبری نهضت به محمد حنفیه برای این بود که او از سوی دستگاه حاکم، متهم به مخالفت نبود. در برخی از گزارشات امام سجاد علیه السلام مختار و قیامش را تأیید نموده و برایش دعا کرده و طلب خیر نموده است و در پاره‌ای از گزارشات اعلام بیزاری نموده است. 4-شورش عبدالله بن زبیر: عبدالله از بیعت با یزید سربرتافت و خود دعوی خلافت نمود و پس از شهادت امام حسین علیه السلام، علم خلافت برافراشت و خود را خلیفه نامید و دوازده سال حکومت راند. امام سجاد علیه السلام نه تنها شورش او را تأیید نکرد بلکه از فتنه او نسبت به اهل‌بیت و شیعیان بیم داشت؛ ولی علیه او اقدامی نکرد. چون در هر حال، حرکت ابن زبیر علیه دشمنی مشترک (امویان) انجام پذیرفته بود. 5-خوارج: امام سجاد علیه السلام در مقابل حرکت خوارج سکوت اختیار نمود. نه درگیری‌های آنان را تأیید و نه آنان را انکار نمود. ب- مواضع سیاسی امام سجاد علیه السلام در برابر امویان http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
1-یزید بن معاویه: امام در دوره 34 ساله امامتش با توجه به متغیر بودن شرایط و اوضاع و خلفا و حکمرانان، مواضع سیاسی متفاوتی اتخاذ نمود. از عصر عاشورا تا بازگشت از اسارت شام، عملکردی صریح، حماسی و تند را در پیش گرفت. ایشان در آن ایام، تقیه را به صلاح ندید و با در کف گرفتن جان خود در آن شرایط خفقان آور سکوت اختیار ننمود و پیام حماسه عاشورا را به همگان ابلاغ نمود. اما پس از بازگشت، گرچه انحرافات اخلاقی مدینه را پر کرده بود ولی به دلیل اقلیت شیعه و اختناق شدیدی که دستاورد فاجعه کربلا بود زمینه برای فعالیت آشکار امام فراهم نشد و ایشان صلاح را در کناره‌گیری از مردم دید و در بیرون مدینه، مدت سه سال در چادر زندگی کرد. در روایتی از امام باقر علیه السلام به این نکته اشاره شده است و دلیل آن خوش نداشتن در رفت‌و‌آمد با مردم ذکر گردیده است. به بیان دیگر امام طریق تقیه را در پیش گرفتند. 2-عبدالملک بن مروان: امام در زمان عبدالملک روش اعتراض را در پیش گرفت و از او دوری نمود تا مهر بطلان بر روش حکومتی او بزند. این امر سبب اعتراض عبدالملک گردید وقتی دید اعتراض او ثمره‌ای ندارد طی نامه‌ای تهدید آمیز از امام خواست تا شمشیر پیامبر را به او ببخشد ولی امام نپذیرفت. عبدالملک به شدت امام را تحت کنترل داشت به گونه‌ای که حتی مسائل داخلی و خصوصی زندگانی امام به او گزارش می‌شد. گرچه امام چون سایر امامان، حاکمیت اموی را غاصب می‌دانست لکن آن زمان که آبرو و کیان جامعه اسلامی را در خطر می‌دید از هیچ کمکی فروگزارنمی‌کرد.به عنوان نمونه؛ حاکم روم در نامه‌ای تهدیدآمیز از عبدالملک خواست تا شعار« لااله الااله محمد رسول الله» را از روی پارچه‌های صادراتی پاک کند و گرنه در سکه‌هایشان نام پیامبر را به زشتی خواهد برد. عبدالملک از امام یاری خواست و ایشان طرح استقلال اقتصادی را پیشنهاد داد. بدین ترتیب سکه‌های رومی ممنوع گردید و سکه اسلامی زده شد. 3-حجاج بن یوسف ثقفی: پس از مرگ یزید در سال 64هجری، تا کشته شدن ابن زبیر به دست حجاج در سال 73هجری، حکومت اموی تسلطی بر حجاز نداشت. چون عبدالملک بر عراق مسلط شد حجاج را به جنگ عبدالله بن زبیر فرستاد. ابن زبیر به دست حجاج کشته شد. عبدالملک نیز حاکمیت حجاز و عراق را به حجاج واگذار کرد و او بیش از بیست سال در این مناطق حکومت راند و حکومت وحشت، اختناق و ترور را بنا کرد. امام در این ایام به شدت بیشتری روش تقیه را ادامه داد تا بهانه‌ای به دست حجاج نیفتد. از این‌رو گزارشی از برخورد تندی بین امام و حجاج مشاهده نشده است.با این وجود حجاج به عبدالملک نامه نوشت که:« اگر ثبات و دوام حکومتت را می‌خواهی، علی بن الحسین را به قتل برسان». عبدالملک در پاسخ نوشت:« از خون بنی‌هاشم برحذر باش و آن را حفظ کن». 4-هشام بن اسماعیل: پس از حجاج، هشام بن اسماعیل والی مدینه شد و چهارسال، امام را فراوان آزار داد. اما زمانی که او را به خاطر کارهایش عزل کردند و برای تنبیه سرپا نگه داشتند تا هرکس هر چه می‌خواهد به او بگوید. امام به یاران خود دستور داد چیزی به او نگویند و خودشان نیز بر او سلام کرده و گذشتند. هشام در مقابل این برخورد امام این آیه را قرائت کرد: «الله اَعلمُ حیثُ یجعَلُ رِسالته؛ خدا بهتر می‌داند که رسالتش را کجا قرار دهد». 5-عمربن عبدالعزیز: عملکرد امام سجاد علیه السلام در مورد عمربن عبدالعزیز، افشای چهره ریاکارانه او بود. گرچه او پس از شهادت امام به خلافت رسید لکن امام پیش از آن روش سیاسی‌اش را افشا نمود. آن حضرت در مورد او فرمود: «دیری نمی‌پاید که می‌میرد، در حالی که اهل آسمان او را لعنت کرده و اهل زمین بر او می‌گریند». امام پیشاپیش پرده از چهره ریاکارانه عمربن عبدالعزیز برداشتند و خدمات او را یک روش حکومتی خواندند. تلخیص توسط : سیده زهرا محمدی _ سطح سه تاریخ اسلام http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
مقاله بازتاب تفکر عثمانی در حادثه کربلا:بخش اول👇👇 ✅نکته مهم در شناخت شناخت دقیق تفکر سیاسی -مذهبی نیروهای عراقی است که در برابر قیام صف آرایی کردند. سابقه تاریخی ، به پیچیدگی تحلیل این نهضت افزوده و باعث شده تا حقیقت ماجرا در ابهام بماند. دو عامل مهم مانع شناخت دقیق خط فکری و سیاسی نیروهای معارض شده: - اول تبلیغات و سانسور گسترده اموی - دوم رخ دادن این حادثه در جغرافیای شیعه این دو عامل مانع آشکار شدن نقش گروه های معارض شد و بهانه ای به معارضان شیعه داد که اشکال کنند با عزاداری در روز عاشورا می خواهید به چه کسی ایراد بگیرید در حالی که هم فکران خودتان امام حسین را دعوت کردند و در کربلا به شهادت رساندند. در حالی که با شناخت مذهب عثمانی متوجه افکار نیروهای معارض شده که چگونه اوضاع را به دست گرفتند. بر اساس اعتقاد عثمانیان ، عثمان مظلومانه کشته شد و امام علی مخفیانه با گروه های شورشی همکاری کرده و یا با سکوت خود آنها را همراهی کرد. حکومت علی (ع) نامشروع است و باعث ایجاد فتنه در میان مسلمانان شد. از نشانه های تفکر عثمانی در مسائل سیاسی نظامی که باعث ایجاد جنگ جمل شد گرچه با پیروزی حزب علوی و حتی پس از صلح امام حسن تفکر عثمانی به سرعت افزایش پیداکرد و حتی به نوع افراطی آن یعنی ناصبی رسید. در مسائل عقیدتی که در تفکر عثمانی فقط سه خلیفه ابوبکر، عمر و عثمان را قبول داشتند وخلافت امام علی را دوران فتنه می دانستند و در نوع افراطی آن به لعن امیرالمؤمنین می پرداختند تا زمان احمدبن حنبل که مسئله تربیع را مطرح کرد و خلفای چهارگانه را اینگونه معرفی کرد : ابوبکر، عمر ، عثمان ، علی در بررسی شکل گیری و گسترش تفکر عثمانی در کوفه به نظر میرسد که تشیع کوفه سیاسی بود و تعداد کمی گرایش تشیع مذهبی داشتند. در جنگ صفین درست است که تعداد زیادی از کوفیان طرفدار امام بودند اما از مخالفین هم تعدادشان قابل توجه بود و متأسفانه پیامدهای جنگ صفین تأثیر خود را بر مردم کوفه گذاشت و کشته ها و معلولیت ها زمینه ساز تبلیغات زیادی علیه امام شد. معاویه حتی بعد از صلح با امام حسن تلاش فراوان نمود تا این تفکر عثمانی را اشاعه دهد از جمله اقدامات وی: 1. انتخاب حاکمان عثمانی مذهب 2. سیاست ارعاب و تطمیع، قتل و فتنه کردن، شکنجه، تبعید و زندانی کردن 3. حمایت و تقویت عثمانی مذهبان کوفه این سیاست ها آنقدر تأثیر کرد که حتی طرفداران امام علی را به تفکر انداخت که چرا امام را همراهی کرده اند و این گناه بزرگی بوده است. افزون بر شناخت تفکر عثمانی یکسری ملاک هایی است که مشخصه های عثمانی مذهبان را معلوم می سازد : 1. مقدم داشتن عثمان بر امیرالمؤمنین 2. بیعت نکردن با امیرالمؤمنین و یا شکستن بیعت مثل طلحه و زبیر 3. عدم همراهی با امیرالمؤمنین در جنگ های جمل و صفین و نهروان 4. یاری و همراهی کردن معاویه در صفین، معاویه با شعار خونخواهی از خلیفه مظلوم هشتاد هزار نفر را همراه خود کرد 5. بغض و دشمنی نسبت به امیرالمؤمنین و سب و لعن آن حضرت و اهل بیت او آنها امام علی را کذاب میدانستند 6. جعل روایات و دروغ پردازی بر ضد امام علی که آنقدر گسترش پیدا کرد که معاویه خود دستور توقف آن را داد 7. ادبیات سیاسی اموی > امام علی را به ابوتراب و شیعیان را ترابیه می خواندند 8. پذیرش مناصب سیاسی و نظامی از طرف امویان و مروانیان 9. هم پیمانی با بنی امیه و عثمانی مذهب ها 10. مخالفت صریح و شرکت در سرکوبی جنبش های شیعی و قتل شیعیان به خصوص تشیع مذهبی بازتاب تفکر عثمانی در سرکوبی قیام مسلم با توجه به رفتار شناسی سیاسی افرادی که مأمور ضربه به قیام مسلم و پراکنده نمودن مردم از دور او بودند آشکار میشود که آنان دارای تفکر عثمانی و از هواخواهان بارز اموی و دارای سوابق ضد شیعی و بلکه ناصبی بودند. در ماجرای شهادت مسلم سخنان بسیاری رد و بدل میشود که نشان میدهد ناشی از تفکر عثمانی بوده و به طور مثال: 1. منع آب از شیعیان و کشتن آنان با لب تشنه به هنگام دستگیری، رفتاری سیاسی است که عثمانی مذهبان پس از کشته شدن عثمان اتخاذ کردند. 2. جهنمی دانستن نماینده امام حسین و شیعیان آن حضرت 3. این اندیشه که هر حرکت و قیامی بر ضد حاکم وقت محکوم و خروج از دین است تفکری بود که بنی امیه آن را تبلیغ می کردند. نامه ها: تفکر عثمانی را میتوان از نامه های ارسالی برای امام حسین نیز دریافت. الف) نویسندگان نامه ها تاریخچه مواضع سیاسی نویسندگان نامه ها حاکی از آن است که نباید این افراد را از نظر تفکر سیاسی و مذهبی یکسان دانست. افرادی چون سلیمان که به امام نامه نوشتند و خود را جماعتی شیعه از مؤمنان دانستند اما در نامه اشراف کوفه اولا هیچ سندی نیست که نشان دهد آنان در خانه سلیمان اجتماع کرده اند ثانیا این گروه آخرین کسانی بودند که نامه نوشتند و این تأخیر قابل تأمل است ب) متن نامه ها @tarikh_j