باسلام همانطور که عرض شد به موازات دولت صفاریان ، چنددولت دیگه هم در حال تشکیل بود که یکی از اونها علویان طبرستان بود که شیعه زیدی بودند یعنی چهار امامی و اینها در سواحل دریای خزر دولت تشکیل دادند. یکی دیگه از اونها دولت سامانیان بود که در ماوراءالنهر ، قدرت به هم رسوندند و گفتیم که تمام سرزمین‌های ماوراءالنهر مثل تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان و شمال پاکستان و قزاقستان ،اینها همه جزئی از خراسان بزرگ بودند و تا همین اواخر یعنی تا اوائل قاجاریه اینها مال ایران بودند. القصه سامانیان از مناطق شمال شرق خراسان بزرگ به پاخاستند و با طاهریان درافتادند و قلمرو خودشون را به سمت مرکز ایران گسترش دادند و بعد هم با تشکیل دولت صفاریان باآنها درافتادن و مخصوصا عمروبن لیث که جانشین یعقوب بود به دست همین‌ها اسیرشد و اسماعیل سامانی ، سر عمرو را جدا کرد و به بغداد نزد خلیفه فرستاد. خلیفه هم که دل خوشی از صفاریان نداشت ، حکومت سامانیان را به رسمیت شناخت و قلمرو صفاریان خیلی محدود و کوچیک شد و بعد هم دیگه منقرض شدند و تمام مملکت اونها را سامانیان گرفتند. همه این سلسله‌ها سنی مذهب بودند. اما اولا نسب خودشون را به پادشاهان قبلی ایران می‌رساندند ثانیا در جهت گسترش زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایرانی خیلی تلاش می‌کردند ثالثا خودشون را تابع خلیفه اعلام می‌کردند. بااین کارها هم دل ایرانیها را بدست می‌آوردند و هم دل خلیفه و مسلمونهای دیگه. در این بین ، سامانیان خیلی تلاش داشتند که هویت ایرانی را زنده کنند و خودشون را از نسل بهرام چوبین جا میزدند یکی مرد بُد بخرد و نامور ز بهرام چوبینه بودش کمر که سامان بُدش نام و فرزانه بود ز مردی در آن دور افسانه بود بنیانگذار دولت سامانی ، نصربن احمد سامانی بود که در سال ۲۵۰ هجری قمری دولت سامانیان را بنیان گذاشت. بعدش داداشش اومد روی کار یعنی اسماعیل بن احمد و بعد احمدبن اسماعیل و بعد نصربن احمد و بعد نوح بن نصر و بعد عبدالملک بن نوح و بعد ......و در نهایت اسماعیل بن نوح. در دولت سامانی ، شعر فارسی در اولویت قرار گرفت و خیلی تغییرات اساسی کرد و تقویت شد. یک نکته در مورد شعر که خیلی خوبه بدونید اینه که زبان عربی در تقویت شعر فارسی خیلی نقش داشت. اصولا عربها در زمینه شعر خیلی جلوتر از ایرانیها بودند و به فنون ادبی و شعر و علوم بلاغي اهمیت زیادی میدادند. کاربرد نظم در زبان محاوره‌ای اونها بیشتر از نثر بود و لذا شما می‌بینید که در وسط معرکه جنگ ،مثلا در روز عاشورا ، با شعر ، رجز میخوندند و در همون وضعیت به راحتی شعر می‌گفتند و سرودن شعر برای اونها آسونتر از حرف زدن عادی بود. می‌گویند که واضع نثر عربی ، عبدالله بن مقفع بود که ایرانی بود و با ترجمه کتب پهلوی به عربی ، واضع نثر عربی شد. یعنی ایرانیها برای عربها ، نثر ساختند و عربها برای ایرانیها نظم و لذا هنوز هم بحور عروضی زبان فارسی بر وزنهای عربی است. البته من این را قبول ندارم و اگر نهج‌البلاغه حضرت علی ع را که خطبه‌ها و حکمت‌های اون حدود ۱۰۰ سال قبل از ابن مقفع ایراد شده در نظر بگیریم متوجه میشیم که واضع نثر عربی هم خود علی ع بوده است. القصه سامانیان به شعرای پارسی‌گو پروبال دادند و در دوره اونها شعرای بزرگی مثل رودکی و دقیقی و در نهایت ، فردوسی ظهور کردند. سامانیان در زمینه دیوانی و دم و دستگاه اداری هم خیلی کارها کردند که ماندگار شد. در دوره سامانیان ، رشد تفکرات اسماعیلی در ایران و مخصوصا خراسان زیاد شد و حتی بعضی از حکام سامانی ، اسماعیلی شدند. اینکه تفکرات مذهب اسماعیلی چی بوده بعدها در تاریخ مذاهب خدمت شما میگم. اما همینقدر بدونید که اینها شیعه ۷ امامی هستند و بعد از امام جعفر صادق ع به پسر بزرگ ایشون ، اسماعیل ، گرویدند و امامت امام موسی کاظم ع را قبول نکردند. فقه اینها مثل ما جعفری است چونکه امام صادق ع را قبول دارند. در دوره سامانیان ابن سینا و ابوریحان بیرونی ظهور کردند. پدر ابن سینا اسماعیلی بود ولی اینکه خود ابن سینا ، شیعه بوده یا سنی یا اسماعیلی ، اختلاف نظر هست. چون بحث ابن سینا خیلی مهم هست، بحث فرداشب را اختصاص به تاریخ دوره ابن سینا می‌دهیم انشالله. @tarikhbekhanim