باسلام
در ارتباط با تاریخ روم باستان همانطور که قبلا خدمت شما گفتم از حدود ۱۰۰ سال قبل از میلاد رومیها، تحرکاتی را برای ایجاد امپراطوری و آقایی بر دنیای غرب آغاز کردند و بالاخره در سال ۲۷ قبل از میلاد امپراطوری روم را تاسیس نمودند.
این امپراطوری تقریبا شامل تمام مناطق غرب ایران میشد. یعنی از غربیترین نقطه قاره اروپا تا مرزهای ایران در کنار رود فرات و ارمنستان.
در حقیقت مرز ایران و روم ،رود فرات ، کشور ارمنستان و مرزهای امروزی ترکیه بوده است.
این امپراطوری در کنار امپراطوری ایران ، یکی از دو ابرقدرت آن روز دنیا بوده است. اغلب جنگهای ایران و روم در شمال عراق امروزی و ارمنستان صورت میگرفته. بعضی اوقات به ندرت در جنوب عربستان هم با هم رقابت میکردند ولی با خود عربستان هیچوقت کاری نداشتند و به اصطلاح قدم در این سرزمین سوزان نمیگذاشتند.
جنگهای ایران و روم که ۷ قرن طول کشید، در حقیقت ادامه جنگهای ایران و یونان بود و تا زمان ظهور اسلام ادامه داشت و البته همانطور که قبلا هم گفتم ریشه این جنگها بعد از اسلام هم نخشکید و معاویه برای تشویق شامیان برای حمله به عراق ، جنگهای ایران و روم را به یاد شامیان میآورد. چرا که سوریه و فلسطین و اردن و مصر و لبنان و شمال عربستان و ... اینها همه متعلق به روم بود که توسط مسلمانان فتح شد و عراق هم متعلق به ایران بود که اون هم به دست مسلمانها فتح شد و مسلمانها در اون دوره به دو بخش شامی به رهبری معاویه و عراقی به رهبری علی علیه السلام تقسیم شدند که جنگهای اونها از نظر معاویه، یادآور جنگهای ایران و روم بود.
روابط سیاسی ایران و روم ، افت و خیزهای زیادی داشت.کشمکشها تنها محدود به ایران و روم نبود و دولتهای دستنشانده دو امپراتوری و متحدان آنها را نیز درگیر خود میکرد. جنگهای ایران و روم سرانجام راه را برای فتوحات مسلمانان هموار ساخت که منجر به سقوط شاهنشاهی ایران و کاهش شدید مساحت امپراتوری روم شد و رومیان هرگز نتوانستند مانند قبل به عنوان یک قدرت بزرگ در منطقه تأثیرگذار باشند.
گرچه جنگهای ایران و روم برای هفت قرن ادامه پیدا کرد، اما مرزهای دو امپراتوری، با در نظر نگرفتن دستبهدست شدن شهرهای مرزی مانند شهرهای ارمنستان و نصیبین، تا حد بسیار زیادی ثابت ماند. در واقع این جنگها آئین رومیان را نیز عوض کرده بود، زمانی که شاپور یکم به روم حمله کرد به نوعی باعث تغییر دین رومیان از اله پرستی و بتپرستی به پرستش خداوند یگانه و دین مسیحیت شد. یعنی همین رومیها که اینقدر با مسیحیت دشمن بودند بواسطه حملهء ایران مسیحی شدند.😊
این کشمکشها مانند یک طنابکشی قدرت بود: شهرها، دژها و استانهای مرزی به صورت متوالی و پی در پی غارت، تسخیر و دست به دست میشدند، اما هیچکدام از دو دولت قادر نبود به صورت طولانی مدت در قلمروی دیگری پیشروی کند. هر دو امپراتوری فتوحاتی در فرای مرزهای خود داشتند، اما توازن قدرت تقریباً همیشه ثابت بود. باوجود اینکه ارتشهای ایرانی و رومی در ابتدا به شیوههای متفاوتی در جنگها حضور پیدا میکردند، اما استراتژیهای جنگی یکدیگر را تقلید کردند و در قرون نهایی جنگها، عملاً دو ارتش یکسان و با تاکتیکهای جنگی مشابه در برابر هم صفآرایی میکردند.😳
در نهایت ایران و روم برای این جنگها هزینه بسیار گزافی پرداخت کردند.طولانی و فرسایشی شدن نبردها طی سدههای ششم و هفتم میلادی هر دو امپراتوری را در برابر ظهور رعد آسای قدرت خلفای اسلامی ، آسیبپذیر کرد.
ارتشهای مسلمان ، درست پس از پایان آخرین جنگ ایران و روم ودر نهایت ضعف این دو ابرقدرت از صحرای عربستان سر برآوردند. شاهنشاهی ایران در عرض چند سال تصرف و سقوط کرد که داستانش را قبلا گفتیم . امپراتوری روم هم از قلمروهایش در شام، قفقاز، مصر و شمال آفریقا بیرون رانده شد. سایر قلمروهای باقی مانده امپراتوری روم نیز به مرور زمان توسط مسلمانان فتح شد که در نهایت منجر به سقوط این امپراتوری و فتح قسطنطنیه گردید.
همانطوری که در ایرانِ آن روز چند سلسله سرکار آمدند (مثلا اشکانیان و ساسانیان)در امپراطوری روم هم چند سلسله روی کار آمدند . مثل سلسله آگوستوس ، سلسله فلاویان ،سلسله آنتونیو و ....
تا قبل از سال ۳۱۳ میلادی ، رومیها ، اعتقادی به خدای یگانه نداشتند و دین رسمی اونها مسیحیت نبودبلکه الهههای متعددی پرستیده میشد. در حقیقت رومیها مشرک بودند. اما گرایش به مسیحیت زیاد بود و تعداد زیادی از رومیها تا سال ۳۱۳ مسیحی شده بودند. تعداد زیادی هم یهودی داشتیم که بیشتر در فلسطین زندگی میکردند و دولت روم یکنفر را به عنوان فرماندار برای فلسطین تعیین میکرد و چندین پادگان نظامی هم در فلسطین داشت و یهودیها در فلسطین که جزئی از روم بود آزادی عمل داشتند.