باسلام
یکی از ابهامات اصلی در مورد مسیحیت که خیلی از دوستان سوال میکنند مبحث کاتولیک و ارتودکس است.
هردو فرقه که در یهودیت نیز اونها را داریم ، تحریف شده و مملو از دستکاری هستند. اما به نظر میرسه که دخالت یهودیها در فرقه ارتودکس کمتره و لذا تحریف اونها هم کمتر از کاتولیک هست.
ارتودکس به معنای دین برحق هست و اینها پیروان یکی از حواریون حضرت عیسی ع هستند که پطرس نام داشت.
این آقا از حواریون خیلی نزدیک حضرت عیسی ع و وصی حضرت عیسی ع بود که توسط شخصی به نام پولس کنار زده شد و به اصطلاح کار دین حضرت عیسی ع به دست پولس افتاد. این دقیقا همون اتفاقی بود که در دین اسلام هم تکرار شد.
این پولس خودش یهودی و دشمنترین شخص نسبت به حضرت عیسی ع بود که بعد از عروج عیسی ع به دین مسیحیت گروید و تا میتونست مسیحیت را تحریف کرد.
اگر یادتون باشه در قضیه بنی اسرائیل که داستانش را
اینجا گفتم ، عرض کردم که یکی از مهمترین روشهای به انحطاط کشاندن ادیان و تمدنها توسط یهودیان این بود که خودشون را وارد اون دین یا تمدن میکردند و بعد افکار خودشون را به اون دین تزریق میکردند. این دقیقا کاری بود که کعبالاحبار و عبدالله بن سلام و ... با اسلام کردند . اینها یهودی بودند و به ظاهر مسلمون شدند و مقدار زیادی از افکار اسرائیلی را وارد اسلام کردند.
القصه این پولسخان که از دانشمندان یهودی و مفسرین تورات بود ، اومد مسیحی شد و بسیاری از افکار تحریفی از جمله اینکه مسیح ، پسر خداست را وارد دین مسیحیت کرد. اعتقاد به سه خدا یا تثلیث یعنی پدر و پسر و روحالقدس از افکار این آقا است.
این آقا اینقدر در مسیحیت نفوذ کرد که الان حجم عمده انجیل را ، نامههای پولس به دیگران ، تشکیل میدهد. پولس در این نامهها به ترویج مسیحیت پرداخته و افکار خودش را در اونها گنجانده.
به طور کلی به پیروان این آقا کاتولیک و به پیروان اون پطرس که وصی واقعی حضرت عیسی ع بوده ارتودکس میگویند. البته این ، توضیح خیلی خلاصه این مطلب بود و اگر بخواهیم خیلی عمیق وارد این قضیه بشیم باید شرح مناقشات ۵ قرن اول مسیحیت و راه حل هر کدوم، مثل مناقشه دوناتوس و آریانوس و نسطوریوس و منوفیزیتی و... را بگیم که خیلی بحث مفصلی هست. اگر علاقمند به این مباحث هستید کتاب تاریخ اروپا در قرون وسطی نوشته آقای دکتر علی بیگدلی خیلی کتاب خوبی هست.
به شکل اتوماتیک و بر اساس یه سری اتفاقات ، روم شرقی ، میراثدار مسیحیت ارتودکس شد و روم غربی یا همون اروپا ، پیرو مسیحیت کاتولیک.
برای کاتولیک ، فلسفهای هم درست شد در حالیکه مسیحیان اولیه شدیدا مخالف فلسفه بودند و تعالیم عیسی ع را به تنهایی ، سعادتزا میدونستند ، ولی بعدها برای اینکه بتونند در مباحثات و مناظرات و تبلیغ دین ، پیروز بشن مجبور شدند فلسفه یاد بگیرند .
اولین بار یکی از علمای مسیحی ،به نام آگوستین ، تعالیم عیسی ع را با فلسفه افلاطون تطبیق داد و این عقاید فلسفی جدید را در کتاب" شهرخدا " شرح داد. اسم این نوع فلسفه ، شد فلسفهء کاتولیکی یا کاتولیسم یا فلسفه آگوستین.
فلسفه آگوستین تا قرن ۱۳ میلادی پابرجا بود تا اینکه در قرن ۱۳ یه شخص دیگه به نام توماس آکوئیناس در اوج ترویج نظام سرمایهداری و تقابل دین و بیدینی و نهایتا رسمیت یافتن پروتستانتیسم ، اومد و تعالیم عیسی ع را با فلسفه ارسطو تطبیق داد و به اصطلاح اون را به روزرسانی کرد و شد فلسفهء اسکولاستیک.
اینها همه در فرقه کاتولیک بود ولی در فرقه ارتودکس ما از این تغییرات فلسفی نداشتیم و اینها صرفا پیرو تعالیم حضرت عیسی ع بودند و از دخالت فلسفه در دین ، بیزار.
القصه مرکز مسیحیت کاتولیک از قدیم ، شهر رُم در ایتالیا بوده که حالا به واتیکان در همون ایتالیا منتقل شده و اسقف اعظم اونها را هم بهش میگن ، پاپ.
مرکز مسیحیت ارتودکس هم از قدیم ، شهر قسطنطنیه( یا همون استانبول فعلی) بود که بعد از فتح قسطنطنیه توسط سلطان عثمانی یعنی سلطان محمد فاتح در قرن ۱۵ میلادی ، به ارمنستان منتقل شد و اسقف اعظم اونها ، پاتریکا نامیده میشه که عربها بهش میگن "بطریق ".
توی کتابهای تاریخ قدیمی و متون ادب فارسی این کلمه بطریق خیلی تکرار شده و همونجور که قبلا گفتم تقابل اسلام و مسیحیت فقط با این اورتودکسها بود و اون رومی که میگن با دولت ساسانی و بعد هم با مسلمونها اصطکاک داشت همین روم شرقی بوده که ارتودکس بودند.
حالا بعدها در قرن ۱۶ میلادی یه فرقه جدید به نام پروتستان هم توسط یه کشیش به نام مارتین لوتر آلمانی تاسیس شد که بعد توی مبحث رنسانس خدمت شما توضیح میدم.
@tarikhbekhanim