باسلام باتوجه به ایکنه کانال ما یه کانال تاریخی و سیاسی هست و باعنایت به اینکه مدتی فقط تاریخ گفتیم و از حالت سیاسی خارج شده ، بد نیست که یه مقداری هم تاریخ سیاسی بعد از انقلاب را خدمت شما بگم. از اونجایی که تمام مطالب بنده به شکل ریشه ای شروع میشه و بحث را از مبدا ، آغاز میکنم ، بنابراین سعی میکنم از بحث جریانات سیاسی حوزه های علمیه قبل از انقلاب شروع کنم. چرا که انقلاب ما از حوزه ها شروع شد و در نهایت به اینجا رسیده. دخالت علمای اعلام در سیاست در دولت صفویه خیلی باعث اعتلای این حکومت بود . صفویها در حقیقت صوفی بودند و حتی خیلی از مورخین اعتقاد دارند جد اعلای اونها که شیخ صفی الدین اردبیلی باشه شیعه نبوده. چرا که حضرت آقا شاگرد و مرید شیخ زاهد گیلانی سنی مذهب بوده. حالا به هرحال در قرن ۷ که این صفی خان زندگی میکرده شاید فشار سنی ها زیاد بوده و آقا ، تقیه میکرده. والله اعلم. ولی نوه نتیجه های این شیخ صفی قطعا شیعه بودند و یااینکه صلاح را در این دیدند که شیعه باشند که بعد خدمت شما توضیح میدم که چرا. بعد از اینکه حمله مغولها تمام شد و حدود دویست سال هم دوره فترت بود و به اصطلاح کسی به کسی نبود و هرگوشه مملکت یه خان مغول حکومت میکرد که اغلب هم مسلمون شده بودند، کم کم طوایف ایرانی به فکر تشکیل حکومت افتادن و شروع به حذف رقبا کردند. یکیشون همین صوفیهای صفوی بودند که با صوفیهای عثمانی در مناطق آناتولی و شرق ترکیهء فعلی هم قرابت داشتند. اینا اومدن و طی یه داستان طولانی و پرفرازو نشیب دولت صفویه را تشکیل دادند که پادشاه اول اونها هم شاه اسماعیل صفوی بود که در ۱۳ سالگی به سلطنت رسید. این حضرت آقا ، هم خودش صوفی بود و هم سران نظامی و اداری اش که به قزلباش معروف بودند. یعنی کلاه قرمزی.😄 چونکه کلاههای قرمز رنگ سرشون میگذاشتند. به هرحال اینا در اون موقعیت خدمت خیلی خیلی بزرگی به ایران کردند. حالا درسته که یه سری آدم بی مطالعه و جاهل ، میگن شیعه را صفویه درست کرده و ماایرانیها اصلا شیعه نبودیم و اصلا شیعه ربطی به حضرت علی ع نداره و ساخته پرداخته صفویه است . ولی این حرف در اوج بی انصافی و نادانیه. چونکه ما قبل از صفویه هم در ایران خیلی شیعه داشتیم و حتی چندبار حکومتهای مقتدر درست کردند مثل علویان طبرستان و یا آل بویه یا سربداران و.... ولی خب کسی که عقل خودش را دودستی تقدیم شیطون کرده کاری با کتاب و مطالعه نداره و چشمش به دهن شیطونه ببینه اون چی میگه اینم طوطی وار تکرار کنه. القصه وقتی هلاکو در اواسط قرن ۷ یعنی سال ۶۵۴ به ایران و بعدش بغداد حمله کرد ، اومد و خلافت عباسی را برانداخت و مدتها مسلمونها خلیفه نداشتند. بعدش دولت عثمانی در قرن ۸ درست شد که یه بار هم تیمور حمله کرد و یه گوش مالی حسابی بهشون داد . اما با مرگ تیمور دوباره جون گرفتند و خلافت عثمانی را تشکیل دادند که کاملا سنی مذهب بود. یعنی مغولها کلا سه بار به کشور اسلامی حمله وسیع کردند. یه بار چنگیز یه بار هلاکو و یه بارم تیمور که مسلمون شده بود البته سنی متعصب و دوآتیشه. بعدش دولت صفوی در سال ۹۰۷ قمری تشکیل شد و اعلام تشیع کرد. خلیفه عثمانی یعنی سلطان سلیم اول ، یه نامه ای برای شاه اسماعیل نوشت که دکی، شنیدم دولت تشکیل دادید. بااجازهء کی؟مگه میشه توی یه کشور اسلامی دوتا خلیفه داشته باشیم؟ شاه اسماعیل هم جواب داد که هیچ ربطی به تو نداره. مااز قدیم یه کشور بزرگ به نام ایران داشتیم میخوایم احیاش کنیم . خلیفه کیلو چند‌. ما خودمون شاه داریم. مذهب هم داریم. البته از قبل هم سلاطین قبلی عثمانی در صدد حمله به ایران بودن ولی حالا دیگه این نامهه خیلی تند بود. سلطان سلیم اول هم که خیلی عصبانی شده بود با یه لشگر ۲۰۰ هزار نفری مجهز به توپ و تفنگ را افتاد سمت ایران . اول از همه هم شیعیان داخل کشور خودش را قتل عام کرد. خلاصه اومد تا تبریز را هم گرفت و جنگ چالدران رخ داد. ایران توی جنگ چالدران شکست خورد. مهمترین علل شکست ایران یکی نوپا بودن حکومتش بود. یکی نداشتن توپ و مهمتر از همه عقاید صوفیگری شاه اسماعیل. یعنی این اسماعیل خان توی جنگ خیلی اعتقاد به قضاو قدر داشت و میخواست با یه لشگر ۵۰ هزار نفری بدون توپ بره به جنگ اینا. هرچی هم دلسوزای لشگر همون اول که سپاه عثمانی هنوز مستقر نشده بود بهش گفتند آقا حمله کن، توپهاشون را از بین ببر، توپ خیلی مهمه، خطرناکه..... گوش نکرد و گفت تا این قیصر روم جنگ را شروع نکرده خلاف مروت و صوفیگری ماست که حمله کنیم. (منظور از قیصر روم را هم قبلا مفصل برای شما گفتم) هرچی گفتند بابا خب حمله کرده دیگه، تا چالدران و خوی اومده توی کشورت. دیگه میخوای چجوری حمله کنه. خلاصه عثمانیها پیروز شدن و یکسال تبریز دستشون بود. و بعد که اروپاییها از اونور به کشورشون حمله کردند اینا مجبور شدن ایران را ترک کنند.