باسلام خب تا اینجا دو جریان فکری از حوزه را خدمت شما گفتم. اصولیگری و اخباریگری. این دوتا جریان خیلی روی اوضاع جامعه اثر داشت. اگر مثلا فتحعلیشاه قاجار به علمای اصولی اجازه عرض اندام میداد شاید ما در جنگهای با روسیه شکست نمیخوردیم. اما توسل این شاه هوسران به علمای اخباری و حتی طلب جادو و جمبل از اونها یکی از دلایل شکست ما بود. نفوذ صوفیها و اخباریها و رواج طلسمات و دعاها که هنوز هم در جامعه هست و بها دادن به عالم نماها و دعانویسها ، اینها خیلی در دوره قاجاریه رواج پیدا کرد. هنوز هم آثار شوم این مسئله زیاده و متاسفانه خیلیها را دیدم که میان مثلا از یک عالم برجسته طلب سرکتاب میکنند. یه نکته که باید خدمت شما بگم اینه که ما ، نه باید کاملا بااین مسائل مخالفت کنیم و نه مثل اخباریها ، هرخبر غیرموثقی را درمورد دین بپذیریم. علما باید این مسائل را از جوانب مختلف بررسی کنند و با کتاب و سنت تطبیق بدهند و سند روایات را هم از نظر رجالی پیدا کنند و بعد برای ما تبیین کنند و ماهم بپذیریم. نظر دادن بعضی عوام از روی ناآگاهی نسبت به این مسائل باعث گمراهی خودشون میشه و این وسط خودشون آسیب میبینند. این مطلبیه که الان دشمن خیییلی داره روش مانور میده و میبینیم که خیلیها چه راحت فریب شبهات اونها را میخورند و یکبار به خودشون زحمت نمیدند که برن و اصل مطلب را بخونن یااصلا در رابطه با دین یه اطلاعات مقدماتی کسب کنند. اما همیشه برای نظر دادن و قضاوت زودهنگام آماده اند. القصه بعد از مشروطه و شهادت شیخ شهید ، مجال برای علما خیلی کم شد و تقریبا از صحنه سیاست کنار گذاشته شدند و بجز معدودی که بندرت وارد مجلس میشدند خبر دیگه ای از اونها نبود. یه مقدار از مشکلات مملکت ما سر همین بود. بعد از این قضیه بود که برای اولین بار در زمان پهلوی اول یعنی رضاشاه ، علما شروع به انتقاد کردند. اول مدرس نسبت به دیکتاتوری و لاییسم رضاشاه قیام کرد و در نهایت شهید شد. بعدش در قضیه کشف حجاب خیلی از علما از جمله شیخ محمدتقی بافقی ضرب و شتم و تبعید شدند و در واقعه مسجد گوهرشاد هم همینطور. تا میرسیم به واقعه نهضت ملی شدن صنعت نفت که از اتحاد روحانیون و ملی گراها صورت گرفت. اینکه عملکرد آیت الله کاشانی در قضیه ملی شدن صنعت نفت تا چه حد درست بود یانبود ، و اصلا باید با یه ملی گرا به نام مصدق باآن سابقه نه چندان خوب ، همکاری میکرد یانه بحثش جداست، بالاخره آیت الله کاشانی رییس مجلس بود و باید با نخست وزیر که مصدق بود ، هماهنگ باشه. قبلا بهتون گفتم که مصدق دلش برای نفت ایران نسوخته بود و نیومده بود که نفت را ملی کنه. این یه توافق پشت پرده بین آمریکا و انگلیس بود که در تمام کشورهای نفت خیز جای شرکتهای آمریکایی و انگلیسی عوض بشه. گفتیم خدمتتون که بعد از جنگ دوم بین الملل قرار شد آمریکا، اروپای غربی را بازسازی کنه و در قبال اون نفت و مستعمراتش را بگیره و در این کار هم خیلی موفق بود.