وقتی که اعراب به ایران حمله کردند پادشاه ایران یزدگرد سوم بود. و در این زمان ۱۰ سال سن داشت. اتفاقا یزدگرد سوم یکی از پادشاهان لایق ساسانی بود ولی اوضاع دولت ساسانی بقدری آشفته بود و کشتن شاهزادگان به قدری قحط الرجال ایجاد کرده بود از دست یزدگرد بالیاقت هم کاری برنمی آمد. القصه فتح ایران بیشتر از فتح شام و مصر که قسمتی از بیزانس بودند طول کشید یعنی حدود ۱۸ سال. یعنی فتح ایران سخت تر از فتح شامات و مصر بود. اما به هرحال هردو کشور ایران و بیزانس یا همون روم شرقی هم اینقدر ضعیف شده بودند که اعراب به راحتی هردو کشور رافتح کردند. بعد از اون، ایران تحت تسلط خلفای اسلامی قرار گرفت و بعد از حکومت حضرت علی ع ، ایران رسما تحت تسلط شامیان اموی واقع شد. یک نظریه ای که من در این رابطه دارم و از نکاتیه که خیلی از مورخین به اون توجه نکردند اینه که شامیها که اون موقع قسمتی از دولت روم شرقی بودند نگاهشون نسبت به ایرانیها و عراقیها نگاه بیزانس به ساسانیان بود. یعنی وقتی معاویه بهشون میگفت بریم به جنگ عراقیها ، براشون مثل این بود که حاکم رومی بهشون بگه بریم جنگ با ساسانیان. اینه که معاویه از این امتیاز هم برخوردار بود و این دقیقا کاری بود که صدام با ارتش خودش کرد و ارتش عراق را شستشوی مغزی داده بود که بریم به جنگ زرتشتی های مجوس ایرانی. و خودش را سردار قادسیه نامید. علی ای حال بعد از تشکیل خلافت اموی، ایرانیها تحت تسلط خلفای اموی قرار گرفتند. امویها خیلی تمایلات ضد ایرانی داشتند و برای استانهای ایران استانداران وحشی و سفاک میفرستادند. آخرالامر هم ایرانیها انتقام خودشون را گرفتند و با حمایت از عباسیان ، امویان را برانداختند. اصلا عباسیان با سوء استفاده از دو مسئله اومدن و ایرانیها را با خودشون همراه کردند یکی دشمنی شدید بین ایرانیها و امویها. یکی هم عشق و علاقه زیاد ایرانیها به اهلبیت ع. برای همین ، عباسیها که از بنی هاشم بودند شعارشون الرضا من آل محمد بود . یعنی ما برای جلب رضایت اهلبیت قیام میکنیم. ایرانیا هم فریب همین شعار را خوردند و به عباسیها کمک کردن. القصه بعدش در سال ۱۳۲ ه. ق. امویها برافتادن و عباسیها اومدن سرکار. در اوایل رفتار عباسیها باایرانیها بد نبود و حتی مرکز خلافت در زمان مامون به خراسان منتقل شد. و در نهایت در همان زمان مامون یه حاکم ایرانی بنام طاهر بن حسین برای خراسان انتخاب شد که مستقل ولی تحت امر خلیفه عباسی حاکم باشه. این آقا دولت طاهریان را پایه گذاری کرد ولی این دولت و دولتهای بعدی در حقیقت یک امیرنشین بودند و خطبه بنام خلیفه عباسی بغداد میخوندند و سکه بنام اون میزدند. بعد از دولت طاهریان ، چندتا دولت ایرانی دیگه هم اومدند که البته همشون ترک بودند و همونطور که قبلا خدمتتون گفتم هرچی ترک توی دنیا داریم از همین شرق ایران که بهش میگفتند ترکستان بوجود اومده. از اون ترکستان بزرگ قدیم ، الان ترکمنستان باقی مونده. علی ایحال دولتهایی مثل سامانیان و غزنویان و غوریان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان همه ترک بودند و کشورهای آسیای میانه که اون موقع جزئی از ایران بودند هم ملغمه ای از ترکی و فارسی و بعضا چینی بودند و ایران با چین و هندوستان هم مرز بود. خود مغولها هم ترکیب نژاد ترک و چینی بودند و بهشون میگفتند تاتار. البته مورخین قدیم اینها را یکی میدونستند. یعنی تاتار و مغول را یکی میدونستند اما مورخین جدید اعتقاددارن که تاتارها ترک تر بودند و مغولها چینی تر😄😳😄