القصه یکی از دولتهایی که بعد از ضعیف شدن و انقراض سلاجقه روی کار اومد، دولت خوارزمشاهیان بود.
شهر خوارزم الان در ازبکستان قرار دارد و در آن دوره جزئی از کشور اسلامی و تحت نظر سلجوقیان اداره میشد و البته همونطور که قبلا گفتم خود سلاجقه هم تحت لوای خلیفه عباسی بغداد بودند و خطبه بنام اون می خوندند.
حاکمان شهر خوارزم که تحت امر سلجوقیان بودند، خودشون را خوارزمشاه مینامیدند و اولین اونا قطب الدین محمد بود که در سال ۴۹۰ به امر ابن تونتاق سلجوقی ، حاکم خوارزم شد.
اینها در اواخر دولت سلجوقی برعلیه سلطان سنجر سلجوقی شوریدند و اعلام استقلال کردند.
اولین اونها اتسز بود که در سال۵۳۰ بر سنجر شورید و اعلام استقلال کرد .
بعد از اتسز پسرش ایل ارسلان اومد و نسبت به سنجر اعلام وفاداری کرد.
بعدش سنجر مرد و از حاکمان خوارزم بعضی نسبت به سلجوقیان اعلام وفاداری میکردند و بعضی یاغی میشدند تااینکه بالاخره تکش خوارزمشاه شروع به کشورگشایی کرده و شهرهای ایران را یکی پس از دیگری به زیر بیرق خودش میآورد تااینکه بعد از چند پادشاه ، بالاخره ، پادشاهی ایران به سلطان محمد خوارزمشاه رسید که تقریبا برهمه ایران تسلط داشت. سال۶۰۰ ه. ق
یکی از اشتباهات سلاطین آخر خوارزمشاهی درافتادن با خلیفه عباسی بود. در زمان محمد ، خلیفه عباسی بغداد، ناصر لدین الله بود که از خوارزمشاهیان خیلی میترسید.
این بود که مرتب همسایه های شرقی ایران را تحریک به حمله به قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه میکرد . از جمله سلاطین غور و اسماعیلیان قزوین و قهستان و قراختائیان را مرتب بر ضد سلطان محمد تحریک میکرد.
سلطان محمد به راحتی از عهده همه این فتنه ها براومد.
اما خبر نداشت که خلیفه بغداد به تشویق مغولان هم پرداخته.
همونطور که قبلا گفتم مغولها در زمان تموچین یاهمون چنگیز خودمون، خیلی قوی شده بودند و قسمتهای زیادی از چین را تسخیر کرده بودند.
چنگیز در اواخر عمرش با تشویق خلیفه عباسی ، تصمیم به حمله به ایران گرفت. اما ترس از قدرت خوارزمشاهیان مانع از حمله بود.چون سلطان محمد قدرت خودش را قبلا در سرکوب غوریان و قراختائیان نشون داده بود.
اما چند عامل باعث شد سلطان محمد جلوی مغولها شکست بخوره.
اولش خلیفه عباسی یه شخصی را به نام محمود یلواج را فرستاد پیش چنگیز برای تحریک و تشویق چنگیز به حمله.
بعدش این محمود یلواج از خودش لیاقتها نشون داد و حتی مشاور چنگیز و حاکم چین شمالی شد.
بعدش از طرف چنگیز اومد و یه سری هدایا برای سلطان محمد خوارزمشاه آورد و اعلام دوستی کرد.
بعدش یه سری بازرگان مغول هوس عبور از قلمرو خوارزمشاهیان کردند. مال التجاره مال خود چنگیز بود و در همین حین خلیفه عباسی مادر سلطان را تحریک به کشتن این بازرگانان کرد. مادر سلطان که ترکان خاتون نام داشت این کار زشت و هولناک را انجام داد و به واقعه اُترار معروف شد.
مادر سلطان محمد ، قبچاقی بود و یه آدم خودخواه و شهوت پرست و و خونخوار.
با کشته شدن بازرگانان مغول ، بهانه به دست چنگیز افتاد و به ایران حمله کرد. سال ۶۱۵.
یکی از اشتباهات سلطان محمد ، حمایت از کار زشت مادرش ، ترکان خاتون در قتل اون بازرگانها بود.
یکی دیگه از کارهاش براندازی دولت قراختائیان بود که اینها حائل بین ایران و مغولستان بودند. بابراندازی اینها، ایران با مغولستان همسایه شد. در حالیکه قبلش ، اگه قرار بود مغولها به ایران حمله کنند مجبور به فتح قلمرو قراختائیان میشدند و اونها هم مقاومت میکردن و اینا.
خلاصه یه کار زشت دیگه سلطان هم که باعث شد مردم ازش متنفر بشن قتل بدون توجیه عارف معروف و پرمرید ، شیخ مجدالدین شرف بن موید بغدادی بود.