باسلام عرض شد که پیامبر اسلام موضوع حمله همه جانبه مشرکین به مدینه را به شور گذاشت. این ، سیرهء پیامبر بود که قبل از هرجنگی ، موضوع را با برخی از بزرگان انصار و مهاجرین ، مطرح می‌کرد و برای اینکار ، این بزرگان را به مسجد دعوت می‌کرد. یکی از نکات خیلی مهم اینه که این مشورت‌ها فقط جنبه مشورت داشت و نه جنبه تصمیم‌گیری. یعنی تصمیم نهایی را خود پیامبر ص می‌گرفت. این مسئله خیلی مهمه که متاسفانه بعضی‌ها از اون سوء استفاده میکنن و میخوان که اصول دموکراسی غربی را به این بهانه به جامعه اسلامی هم تزریق کنند. مفسرین در تفسیر عبارات و《 اَمرُهُم شوری بینهم》 و یا عبارت و《شاورهم فی الامر 》 معتقدند که هدف از این کار یکی اطلاع و استفاده از نظرات بقیه افراد بود و یکی هم ایجاد مسئولیت در افراد به خاطر اینکه در نهایت نظرات خودشون را به اجرا می‌گذاشتند و یکی هم ایجاد تشخّص در افراد بوده وگرنه تصمیم نهایی را خود پیامبر ص می‌گرفت و به اجرا می‌گذاشت مگر اینکه اکثریت جامعه بخواهند مانع بشوند که در این صورت پیامبر یا امام موظف به مقابله یا مقاتله با اکثریت نیستند و این مطلب را انشالله در بحث سقیفه باز هم توضیح خواهم داد. القصه ، در اون جلسه مشورتی ، افراد ، نظراتی دادند و یکی از نظرات ، نظر سلمان فارسی علیه‌الرحمه بود که تجربهء خودش را از جنگهای داخل ایران عنوان کرد و گفت که تمام شهرها در ایران در داخل قلعه هستند و دورتادور قلعه توسط خندقهایی که بعضا از آب پر شده اند ، محافظت می‌شوند. خود سلمان ، عنوان کرد که دورتادور مدینه توسط سنگلاخهایی احاطه شده که عبور قشون از اونها غیر ممکنه و دشمن ، مثل جنگ های قبلی فقط از شمال مدینه حمله میکنه و لذا اگر در شمال مدینه خندق بکنیم دیگه دشمن کاری نمیتونه بکنه و زمین‌گیر میشه. در نهایت نظر سلمان فارسی که رحمت خدا و ملائکه و انبیای الهی بر او باد ، پذیرفته شد و این خندق کنده شد و دشمن وقتی به مدینه رسید در پشت این خندق متوقف شد و نتونست با مسلمانان برخوردی داشته باشه. خب حالا چند نکته راجع به این جنگ خدمت شما میگم. ۱. اسم دیگر این غزوه ، جنگ احزاب بود چرا که تقریبا تمام قبائل و احزاب و یهودیان داخل حجاز در این جنگ شرکت داشتند. در مورد این جنگ اولا یک سوره مستقل به نام احزاب نازل شده. ثانیا در چندجای دیگر قرآن هم از این جنگ نام برده شده و این جنگ هم یکی از پله‌های ترقی اسلام شد. ۲.قشون مسلمانان در این جنگ ۳۰۰۰ نفر و قشون مشرکین ۱۰۰۰۰ نفر بود. ۳. در این جنگ چندتا پهلوان عرب هم شرکت کرده بودند و امید مشرکین قریش به این چندتا پهلوان بود از جمله عَمروبن عبدود که به دست علی ع به قتل رسید و داستانش را خواهیم گفت. ۴.فرمانده مشرکین در این جنگ ، ابوسفيان بود. تعداد کشته‌های مشرکین ۸ نفر و تعداد شهدای اسلام هم ۶ نفر بود. ۵. ابوسفیان و یارانش وقتی خندق را دیدند گفتند این حیله و نقشه‌ای است که تا این زمان عرب‌ها از آن خبری نداشته‌اند.😳 ۶. مسلمانان برای حفر خندق ابزار زیادی مثل بیل و کلنگ و تیشه و زنبیل، از یهودیان بنی قریظه که در اون زمان هم پیمان پیامبر بودند، به امانت گرفتند. خداوند دربارۀ مؤمنانی که بدون اجازه پیامبر(ص) دست از کار نمی‌کشیدند و نیز منافقانی که در کار از خود سستی نشان می‌دادند و بدون اجازۀ پیامبر نزد خانواده هایشان می‌رفتند، آیاتی نازل کرد.😳 ۷. هنگام حفر خندق، مسلمونها به صخره سختی برخورد کردند و پیامبر ضمن زدن سه ضربه به سنگ، با هر برقی که از ضرباتش نمایان می‌شد، مژدۀ فتوحات آیندۀ مسلمانان در شام، یمن و ایران را به آنان داد. معتب بن قسیر ملعون از جمله منافقان بود او در گرماگرم نبرد احزاب رو به مسلمانان کرده می‌گفت: «محمد به ما وعده می‌دهد که گنج‌های کسری و قیصر را خواهیم خورد و حال آنکه اکنون به قضای حاجت هم نمی‌توانیم برویم». 😡 ۸. کندن خندق شش روز طول کشید و بچه‌ها و نوجوانان و خود پیامبر هم در حفر خندق شرکت کردند. ۹. در قسمت قبلی عرض شد که یهودیان ، قبل از جنگ نزد مشرکین رفتند و حتی یهود بنی‌قریظه به مشرکین ، قول همکاری دادند در حالیکه اینها قبلا با پیامبر هم‌پیمان شده بودند. ۱۰.علاوه بر شمال مدینه که توسط خندق ، محافظت میشد ، چندتا گذرگاه هم در منطقهء سنگلاخ بود که توسط یه سری از مسلمانها محافظت میشد. خود خندق هم در چندنقطه ، باریک بود و احتمال عبور از اونها وجود داشت که پیامبر برای اونها هم محافظ گذاشت . بااین حال یکبار عمروبن عبدود به همراه چندتای دیگه از خندق عبور کردند و هماورد علی ع شدند که داستان اون را انشالله فرداشب عرض میکنم. @tarikhbekhanim