باسلام کلمهء اِفک به معنی دروغ و تهمت است و این جریان مربوط به تهمتی است که منافقان مدینه به یکی از زنان مدینه و یا یکی از زنان پیامبر زدند. در مورد جریان افک ، خیلی خیلی اختلاف نظر هست و هم در بین علمای شیعه و هم در بین علمای اهل سنت در مورد اینکه این شخصی که به اون تهمت زده شده کیه ، تشتّت آراء هست. برخی معتقدند که این یه تهمت ناموسی بود که به عایشه زده شده ، برخی دیگه میگن این تهمت به ماریه قبطیه زده شده و بعضی هم میگن که به یکی از زنان بنی‌هاشم. برخی این حادثه را در اواخر عمر پیامبر میدونند و برخی هم در سال ۵ هجری و در جریان بازگشت از غزوه بنی‌المصطلق . به هرحال اگر ما بخواهیم راجع به اون توضیح بدیم ، هم بحث مرتبطی نیست و هم اینکه مجموعه‌ای از اختلاف نظرهاست. و لذا هدف بنده از ذکر این جریان ، بیان چند نکته است که خدمت شما عرض میکنم. یکی اینکه این جریان ، ساخته و پرداخته منافقان مدینه از جمله عبدالله ابن ابی و حسان بن ثابت (شاعر معروف) بود. قبلا هم عرض شد که اینها همیشه مایه ننگ اسلام و باعث تبدیل پیروزی‌ها به شکست بودند و به قول قرآن اینها از کفار بدتر هستند چرا که قرآن میفرماید که جایگاه آنها در جهنم از کفار پایین‌تره إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا بی‌تردید منافقان در پایین‌ترین طبقه از آتش‌اند، و هرگز برای آنان یاوری نخواهی یافت. نساء - 145 عبدالله بن ابی که معرف حضور شما هست و قبلا راجع به این آقا صحبت شد که سرکرده و رئیس منافقان مدینه بود. این حسان بن ثابت هم همون شاعری بود که روز غدیر در مورد تصمیم پیامبر برای جانشینی علی ع یه شعر عالی سرود. بعد همین آقا در زمان پیامبر در هیچ جنگی شرکت نکرد. بعد از واقعه غدیر هم از طرفداران خلفای غاصب بود و بعد از قتل عثمان هم که مردم ریختند و با علی ع بیعت کردند این آقا بیعت نکرد و جزو طایفه عثمانیه شد که اینها عثمان را برتر از علی ع میدونستند. بزرگترین هنر این آقا هم فقط شعر گفتن بود. وقتی منافقین ، این شایعه و تهمت را منتشر کردند یک نوع بدبینی و ناامیدی در بین مسلمانان راه افتاد . این دقیقا همون جنگ نرم و القاء ناامیدی است که الان هم در جامعه و توسط منافقینی که متاسفانه ، سالها د مصدر امور بودند و خودشون مسبّب این اوضاع هستند داره انجام میشه. خلاصه اینکه جامعهء مدینه داشت ملتهب میشد که این آیه نازل شد: إِنَّ الَّذِينَ جَآءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ به یقین كسانی كه آن تهمت [بزرگ‌] را [درباره یكی از همسران پیامبر به میان‌] آوردند، گروهی [هم‌دست و هم‌فكر] از [میان‌] خود شما بودند، آن را برای خود شرّی مپندارید، بلكه آن برای شما خیر است، برای هر مردی از آنان كیفری به اندازه گناهی است كه مرتكب شده، و آن كس كه بخش عمده آن را بر عهده گرفته است، برایش عذابی بزرگ است. نور - 11 لَوْلَآ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَآ إِفْكٌ مُبِينٌ چرا مردان و زنان با ایمان‌ هنگامی كه آن تهمت بزرگ را شنیدند، [نسبت به كسی كه مانند خود آنان اهل ایمان بود] در باطن و قلب خود نیك اندیشی [و قضاوت عادلانه‌] نكردند و نگفتند: این تهمتی آشكار [از سوی منافقان‌] است؟! [كه می‌خواهند در میان اهل ایمان آشوب و بدبینی ایجاد كنند] نور - 12 خلاصه با نزول این آیه ، جامعه از التهاب دراومد و مسلمانان خوشحال شدند که این یه دروغ بوده. مورد بعدی اینه که برخی مفسرین معتقدند که این واقعه در راه بازگشت از غزوه بنی‌المصطلق بود. این غزوه یه جنگ کوچک بود که با قبیله بنی‌المصطلق صورت گرفت. اینها نزدیک مکه ساکن بودند و قشون آماده کرده بودند که به مدینه حمله کنند. خبر به پیامبر رسید و پیامبر هم قشون آماده کرده و با پیش‌دستی به اونها حمله کرد و اینها فرار کردند و اموالشون به دست مسلمونها افتاد . منافقینِ همراه پیامبر ، گذشته از آتش واقعه افک که روشن کردند ، تا میتونستند در طی همین جنگ ، موش‌دوونی کردند و در نهایت پس از همین جنگ بنی‌المصطلق بود که سوره منافقون نازل شد و حسابی به مذمت اینها پرداخت. اما برخورد پیامبر با اینها چه بود؟ هیچ . چرا که بزرگترین درد نظام اسلامی همینه که نمیشه با منافق ، برخورد کرد. نه پیامبر و نه ائمه بعد از ایشون ، مامور به باطن افراد نبودند و همینکه شخصی اعلام اسلام کرد باید اون را بپذیرند و مسلمون حسابش کنند ولو اینکه از باطن اون اطلاع کامل داشته باشند. این مهمترین تفاوت حکومت پیامبر و ائمه با حکومت امام زمان عج است.