باسلام اگر مفاد قرارداد صلح حدیبیه را بخوانید متوجه می‌شوید که کاملا یکطرفه و ظالمانه بوده است. اما پیامبر اسلام چونکه می‌دانست نتیجه نهایی ، بسیار خوب و درخشانه ، قرارداد را امضاء کرد. قرارداد با املای سهیل بن عمرو نوشته شد و کاتب اون ، علی ع بود. در مورد اینکه چرا پیامبر خودش مطالب را ننوشت ، نظرات مختلفی داده شده. برخی بر این باورند که اصولا پیامبر در طول عمر خود مطلبی ننوشت و امّی بودن خود را تا پایان حفظ کرد. برخی از مفسرین معتقدند اصلا پیامبر ، امّی نبود و این کلمه به معنای اهل مکه بودن است (یعنی اهل امّ‌القری) و معتقدند پیامبر اسلام قدرت نوشتن داشت اما برای خودش کاتب می‌گرفت. در این مورد بازهم نظرات دیگری هم هست. والله اعلم. القصه ، مشرکین با خوشحالی به مکه برگشتند و از اینکه توانسته بودند از بجا آوردن حج توسط مسلمین جلوگیری کنند خیلی خوشحال بودند. ببینید اینها همون کسانی بودند که می‌خواستند اسلام را ریشه‌کن کنند و از انجام هیچکاری فروگذار نکردند و مسلمانان را هیچ حساب میکردند اما حالا بااین یه پیروزی کوچیک در پوست خودشون نمی‌گنجیدند . اینها همه عبرت است و همین الان در زمانه فعلی هم این مسئله را در جنگ بین حق و باطل در دنیا میبینیم و صدالبته همیشه و در طول تاریخ همین‌طور بوده. خلاصه اینکه بعضی از مسلمانان به پیامبر اعتراض کردند که چرا زیر بار این صلحنامه رفتند. بعضی به پیامبر تیکه انداختند. بعضی حتی از فرمان پیامبر مبنی بر ذبح شترها و خروج از احرام سرپیچی کردند و از همینجا بود که کم‌کم ، قبح کارشون ریخت و بعدها ، مرتب از فرامین پیامبر سرپیچی میکردند که در قسمتهای بعدی خواهیم گفت. بنده تعجب می‌کنم که بعضی‌ها می‌گویند مگر می‌شود مسلمین فرمان پیامبر در غدیرخم را شنیده باشند و بعد زیر بیعت خودشون زده باشند و آن قضایای سقیفه را هم بوجود آورده باشند؟ اینها داستان پیمان‌شکنیها و نافرمانیهای برخی از اصحاب را در همان زمان حیات پیامبر نخوانده و نشنیده‌اند و یااینکه نمی‌خواهند باور کنند. بیماری نفاق هیچگاه در مدینه از بین نرفت و فقط از افرادی به افراد دیگر منتقل میشد. القصه ، پیامبر و اصحابش به مدینه بازگشتند و قرار شد که طبق عهدنامه صلح حدیبیه ، سال آینده برای انجام عمرهء قضا ، به مکه بروند و سه روز در اونجا بمونند. در ارتباط با داستان صلح حدیبیه ، سوره فتح نازل شد و مژده فتح مکه را داد. در حالیکه خیلی از افراد عادی فکر می‌کنند سوره فتح در سال فتح مکه نازل شده و این اشتباه است. این سوره در مسیر بازگشت به مدینه نازل شد. البته تعدادی از مورخین و مفسرین ، نزول این سوره را به فتح خیبر هم نسبت داده‌اند. اندکی بعد از امضای پیمان صلح حدیبیه ،یکی از مردم مکه به نام ابوبصیر که مسلمان شده بود، به مدینه هجرت کرد و طبق پیمان حدیبیه به مردم مکه تسلیم شد، اما او در بین راه از چنگ محافظان خود گریخت و در نقطه‌ای که بر سر کاروان قریش به شام است موضع گرفت. 😁 بعدش کم‌کم عده‌ای از مسلمانان مکه به اون پیوستند و برای کاروان قریش خطر جدی پدید آوردند. قریشیها احساس خطر کردند و گفتند این دیگه چه کاری بود آخه؟ و بعدش از پیامبر خواستند تا اون افراد را به مدینه راه بدهد تا حداقل ، کاروانهاشون آسیب نبینند. بااین ترتیب بند مربوط به استرداد یک طرفه فراریان به درخواست قریش لغو شد😂 صلح حدیبیه را یکی از عوامل مهم زمینه‌ساز گسترش دعوت اسلام به سراسر جزیرة العرب دونسته اند. به طوری که از آغاز پیمان صلح تا نقض آن (۲۲ ماه)، تعداد کسائی که به اسلام گرویدند، بیش از کل تعداد مسلمانان تا آن زمان بود و حتی برخی بزرگان قریش، مانند عمروعاص و خالد بن ولید، در همین دوران به اسلام گرویدند.😊😊 همچنین گفته شده که آرامش حاصل از صلح حدیبیه سبب شد که پیامبر به سرزمین‌های خارجی هم توجه کنه و در سال هفتم، پادشاهان و سران ممالک اطراف را نیز به اسلام دعوت بنماید. انشالله در قسمت بعدی راجع به سایر وقایع سال ۶ هجری صحبت خواهم کرد. @tarikhbekhanim