باسلام عرض شد که شخصیت عمر یک شخصیت سخت‌گیر و زاهد مسلک بود . عمر اولین کسی بود که شلاق به دست گرفت و در بازار و کوچه‌های مدینه ، حرکت می‌کرد و به قول خودش اجرای عدالت می‌کرد. عمر از شخصیت‌های بزرگ صحابه به عنوان کارگزار استفاده نمی‌کرد و بهانه او این بود که نمی‌خواست آنها را به کار اجرایی آلوده کند. این یکی از اشکالات عمده عمر بود که باعث انحرافات زیادی شد چرا که با این کار آدم‌های دون‌پایه، به اصطلاح سوار بر کار شدند و برای خودشان حق حکومت بر دیگران قائل شدند و بعدها دیگه ول‌کن قضیه نبودند. این مسئله ، همیشه و در طول تاریخ بوده و واقعا جای عبرت گرفتن دارد . علاوه بر این ،نقل شده است که عمر از ترس فتنه‌انگیزی صحابه‌ای که به راه دور بروند، اجازه خروج آنان از مدینه را نمی‌داد و می‌گفت بیشترین ترس من پراکنده شدن شما در شهرها است. آقای رسول جعفریان از مورخین مشهور فعلی معتقد است این اقدام عمر دو دلیل داشت: یکی اینکه ممکن بود هر یک از آنها در هر شهر برای خود جایگاهی پیدا کند و در برابر خلیفه بایستد؛ دوم اینکه عمر نمی‌خواست احادیث پیامبر در شهرها منتشر شود و به طور کلی ، عمر ، نقل حدیث را ممنوع کرد و بهانه او هم این بود که می‌گفت میترسم با آیات قرآن مخلوط شود و کتب آسمانی ادیان قبلی به همین شکل تحریف شدند درحالیکه این مسئله در مورد قرآن صدق نمیکرد و متن قرآن طوری است که هر نوع دخل و تصرف در آن ، کاملا و سریع مشخص می‌شود. همچنین نقل شده است که عمر بر وضع مالی کارگزاران خود نظارت داشت و اموال آنان را پیش از انتصاب به امارت ثبت می‌کرد و در وقت بازگشت، اموال‌شان را دو نیم می‌کرد و نیمی از آن را به بیت‌المال بازمی‌گرداند😳😳،چون معتقد بود آنها این مال را به ناحق گردآوری کرده‌اند.با این حال برخی کارگزاران که زندگی مرفهی برای خود ساخته بودند، از سخت‌گیری و بازخواست عمر در امان بودند،از جمله معاویه حاکم شامات. عمر با اینکه معاویه را کسرای عرب می‌خواند، با کمال تعجب ، هیچ ایرادی به او نمی‌گرفت و از همینجا بود که معاویه ، با اشرافیت کامل ، سوار بر کار شد و اساس اسلام را با انحراف قطعی ، مواجه کرد. یکی دیگر از اقدامات بحث‌برانگیز معاویه ، میدان دادن بیش از حد به برخی علمای تازه مسلمان شده یهودی از جمله کعب الاحبار بود که این هم باعث انحراف اساسی در اسلام و ورود تعداد زیادی از روایات با منشاء تورات به داخل روایات اسلامی شد. همین عمر که اجازه نقل حدیث نمی‌داد، در مقابل این افراد ، نهایت تسامح را داشت و به اینها آزادی تبلیغ داده بود. این قضیه تا جایی پیش رفت که حتی اعتراض صحابی بزرگی مثل علی ع و ابوذر ، به این مسئله را هم نادیده می‌گرفت. عمر ، قضاوتهای اشتباه و خارج از عرف هم زیاد داشت که در بسیاری از موارد علی ع از اجرای احکام این قضاوتها جلوگیری می‌کرد و عمر که کمترین بهره را از سواد و فقه اسلامی داشت در این موارد در مقابل علی ع کوتاه می‌آمد و بسیار در کتب شیعه و سنی نقل شده که عمر بارها گفته است لولا علی لهلک عمر. اگر علی ع نبود ، هرآینه عمر هلاک میشد. حذف عبارت حی علی خیرالعمل از اذان و حکم به نخواندن نماز توسط فرد جنب که آب برای غسل پیدا نکرده از جمله بدعت‌های عمر است که هنوز هم اهل سنت به آنها عمل می‌کنند. فتوحات ، یکی از مهمترین منابع درآمد دوره عمر و عثمان بود و در طی این دو دوره وضعیت مالی مسلمانان بقدری خوب شده بود که برخی در خانه ، انبارهای طلا داشتند. خوی اشرافی‌گری از همین دوره در بین برخی صحابه ، رشد یافت و قُبح آن ریخت. در مقابل، به دلیل مصرفی شدن مردم مخصوصا مردم مدینه ، قیمت‌ها بالا رفت و فقرا فقیرتر شدند. اگر چه اهلبیت و برخی از اطرافیان علی ع مثل عمار و سلمان و ابوذر ، سهم خودشان از بیت‌المال را بین فقرا تقسیم میکردند اما شکاف طبقاتی بیش از این بود که بااین چیزها پُر شود. عمر در طول خلافت خود از مدینه خارج نشد و فقط یکبار آن هم به پیشنهاد علی ع و به همراهی ایشان ، راهی بیت‌المقدس شد تا قرارداد صلح با اسقف اعظم بیت‌المقدس را امضا کند. عمر در ذی‌الحجه سال ۲۳ هجری توسط غلام مغیره بن شعبه در محراب عبادت به قتل رسید و این قاتل فیروز ابولوءلوء نام داشت. انشالله فرداشب داستان قتل عمر را خدمت شما خواهم گفت. @tarikhbekhanim