باسلام در قسمت قبلی عرض شد که صلح، بدون رضایت امام(ع) به ایشان تحمیل شد؛ ایشان جنگ با فردی چون معاویه را بر صلح ترجیح می دادند. چنانکه خود ایشان خطاب به منتقدین صلح می فرمایند: «اگر یارانى داشتم شبانه روز با او مى‏ جنگیدم تا کار یکسره شود» و بعدها که معاویه ، امام حسن ع را دعوت به جنگ مشترک با خوارج و رومیها کرد ، خطاب به معاویه ، فرمود : «اگر قرار به جنگ باشد پيش از هر كس بايد با تو بجنگم. چه مبارزه با تو از جنگ با خوارج لازم تر است». امام حسن(ع) نه تنها هیچ گاه معاویه را تایید نکرد، بلکه همواره از انتقاد نسبت به معاویه دست نکشید و همواره با بیانات و اقدامات خود اعلام می کرد که خلافت معاویه را به رسمیت نمی شناسد. مناظره های آن حضرت با معاويه و مزدوران و طرفداران او شاهد اين معنا است. معاویه فردی نیست که با پذیرش اجباری صلح توسط امام حسن(ع) تطهیر شود؛ گرچه معاویه با حجّت ظاهری مسلمان نامیده می شود، ولی خیلی از منابع تاریخی اهل سنّت او را در حد یک منافق متظاهر، یک فرد فاسق و جنایت کار، یک حاکم بدعت گذار و دغل کار معرفی می کنند. اگر چه برخی منابع دیگر او را خلیفه مسلمین و صحابی پیامبر می‌دانند و بر اساس یک سری سوء‌برداشتها کمافی‌السابق به توجیه کارهای خلاف او می‌پردازند. اما علمای شیعه که به خاطر حفظ وحدت بین شیعه و سنی و احترام به معتقدات سنی‌ها ، احترام شیخین و حتی عثمان را نگه می‌دارند و از آنها با عناوین جناب ابوبکر و جناب عمر و جناب عثمان نام می‌برند، برای معاویه از عبارت لعنه‌الله علیه استفاده میکنند و ملاحظه هیچکس را هم نمی‌کنند و در این زمینه به نظر خیلی از علما و استوانه‌های اهل سنت مثل طبری و ذهبی و ابن حنبل و تفتازانی و ... استناد می‌کنند. باید توجه داشت که حفظ وحدت ، به معنای پذیرش اعتقادات طرف مقابل نیست . بلکه به معنای کنار گذاشتن مسائل اختلافی است و نه قبول مسائل انحرافی . علمای شیعه در مسایل اختلافی تا آنجا که منجر به انحراف دین نشود ، احترام اعتقادات طرف مقابل را نگه می‌دارند اما شخصی مثل معاویه با ان افکار انحرافی ، که از ابتدای عمرش تلاش برای مبارزه با اسلام و از بین بردن آن و یا حداقل انحراف آن را در سرلوحه خودش داشته ، جای هیچ مماشاتی نگذاشته است. القصه در مورد مفاد صلح نامه امام حسن(ع) و معاویه ، در مدارک تاریخی اتفاق نظر کاملی وجود ندارد و شايعات و غرض ‌ورزی های مورخين و راويان باعث آشفتگی در اين زمينه شده است. بزرگ نمایی پاره ای از مواد به همراه سانسور سایر بندهای صلح نامه، جعل موادی غیر واقعی و نادرست و بی توجهی به ذکر شروط اساسی، موجب تحریف در نقل های تاریخی شده است. صرفه نظر از این موارد، نقل های مختلف و پراکنده ای درباره مواد این صلح نامه وجود دارد که هر کدام قسمتی از متن اصلی را یادآور شده اند. اما مواد مشهور و مهم این صلحنامه عبارتند از 1- عمل کردن معاویه طبق آموزه های قرآن و سنت حضرت رسول(ص) 2- بعد از معاویه، امام حسن(ع) و در صورتی که ایشان زنده نبودند، امام حسین(ع) زمام امور را در دست گیرند. 3- برچیده شدن لعن و ناسزاگویی بر حضرت علی(ع) بالای منابر. 4 - برخی از حقوق مالی باید زیر نظر امام حسن(ع) اداره شود. 5 - تحت تعقیب قرار نگرفتن هیچ کس مخصوصا شیعیان و مردم عراق. معاویه لع ، هر شرطی که امام گذاشت پذیرفت و از اول هم کاغذ سفیدامضاء برای امام فرستاده بود تا امام هرچه می‌خواهد در آن بنویسد. چرا که معاویه لع می‌دانست که قرار نیست به هیچکدام از این شروط عمل کند و مطمئن بود که مردم کوفه هم به نقض عهد معاویه هیچ اعتراضی نمی‌کنند.😳 این آقا اینقدر از این بابت مطمئن بود که وقتی حكومتش استقرار يافت، وارد كوفه شد و براى اهالى آن خطبه خواند، گفت: اى اهل كوفه! شما پنداشتيد من به خاطر نماز و زكات و حجّ با شما جنگيدم؟ شما خود نماز مى خوانيد و زكات مى دهيد و حجّ بجا مى آوريد، بلكه من با شما به اين دليل جنگيدم كه خليفه شما بشوم و برگردنهايتان سوار شوم ... و بعد گفت: تمام شرط هايى كه در معاهده پذيرفتم، زير پا خواهم گذارد . بعد هم کلی به امام حسن ع و پدرش علی ع توهین کرد و یک نفر از این بی‌غیرتها بلند نشد که دهن این ملعون را پاره کند و امام حسن ع و امام حسین ع ، مظلومانه نشستند و اباطیل این حرامزاده را گوش کردند. ببینید کسی که مالک اشتر رحمه‌الله علیه ، در صفین ، تا دم در چادرش رفته بود تا او را با ذلت و خواری از چادش بیرون بکشد و مثل سگ ، تیکه پاره‌اش کند ، چه دهن‌گشاد شده بود که در وسط کوفه به امامان شیعه توهین کند و کسی چیزی نگوید. اینها همه به خاطر تسلط جهل و نادانی و غفلت و بی‌غیرتی و انحراف مردم عراق بود که در طول تاریخ اهل‌بیت را آزار میداد. والله اینها همه عبرت است. اینها همه محل تامل است و باید این رفتارها در ذهن ما بماند و با این اطلاعات به تحلیل وقایع امروزی بپردازیم.