باسلام
اینکه واقعه کربلا ، یک اتفاق بینظیر و منحصر به فرد در کل تاریخ است ، به دلایل مختلفی است و از جهات زیادی قابل بحث است.
یکی اینکه تمام رفاه و شرافتی که نصیب اعراب شده بود ، همه از وجود مقدس پیامبر اسلام ص بوده است. عربها، قبل از اسلام ، مشتی آدم بیفرهنگ و بیسواد و بیرحم و خونریز بودند که اغلب در چادر و در بیابان زندگی بدوی داشتند. پیامبر اسلام ، برای اینها رفاه آورد. ثروت آورد. فرهنگ و برتری آورد. کتابی آورد که اعراب و امتهای دیگر با خواندن آن محو کلام آن میشدند. اعراب ، باسواد شدند. علوم یونانی را ترجمه و منتشر کردند. مراسم حج آنها بینالمللی شد لباس آنها جهانی شد. زبان آنها عامل فخرفروشی شد و....
همه اینها وعده خدا بود که میفرماید
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰٓ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَآءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و پرهیزكاری پیشه میكردند، یقیناً [درهایِ] بركاتی از آسمان و زمین را بر آنان میگشودیم، ولی [آیات الهی و پیامبران را] تكذیب كردند، ما هم آنان را به كیفر اعمالی كه همواره مرتكب میشدند [به عذابی سخت] گرفتیم.
اعراف - 96
اینها همه از برکت ایمان به اسلام بود که باعث ارتقای آنهاشد.
حالا همین اعراب با اهلبیت پیامبر ، اینچنین کردند که امام سجاد ع به مردم کوفه فرمود اگر پیامبر اسلام به جای توصیه به رعایت حال ما ، دستور به دشمنی با ما میداد ، شما بدتر از این نمیتوانستید انجام دهید.
در هیچ گزارش تاریخی نیامده که قومی با ولنعمتان خودشان و با عوامل سعادت و خوشبختی و رفاه خودشان اینچنین رفتار کنند. واقعه کربلا از این منظر ، بینظیر بود.
و اما از منظر مبارزه با اهلبیت ، مردم کوفه و بنیامیه ، اهلبیت پیامبر را بدتر و خطرناکتر از مشرکین جا زدند و اینها اگر مثلا به جنگ مشرکین ترکستان و هندوستان میرفتند اینقدر خشونت و درندهخویی به خرج نمیدادند که مثلا بعد از جنگ هم بر روی اجساد شهدا ، اسبدوانی کنند ، آنها را خارج از دین بنامند و زنان آنها را به قصد کنیزی ببرند. به دختران خردسال حمله کنند و گوش آنها را به خاطر گوشواره ، پاره کنند.
اینها در طول تاریخ بینظیر بوده و حتی مغولهای مشرک و بیدین و بیفرهنگ که بعدها در قرن ۷ به ملل اسلامی حمله کردند ، به این میزان خشونت به خرج ندادند.
یکی از مسائلی که در تاریخ جنگها ، عنوان شده این استکه وقتی افرادی را به اسارت میگرفتند ، این اسیر دارای ارزش مالی بود. یعنی بعدا او را میفروختند و از بابت آن کسب درآمد میکردند و لذا در طول سفر ، مراعات حال او را میکردند و غذای خوب به او میدادند که چاق و فربه شود . مخصوصا به زنهای اسیر ، رسیدگی بیشتری میکردند. او را از آفتاب به دور نگه میداشتند تا مبادا تیره شود و ارزش مادی او کم شود. اینها قوانینی بود که در طول تاریخ در همه ملل رعایت میشد.
اما این سنگدلهای کوفی و شامی به دستور بنیامیه تا توانستند به این اسرا سختگیری کردند و در طول مسیر کوفه تا شام ، برایشان مهم نبود که اینها بمیرند یا زنده بمانند. تشنگی و گرسنگی بکشند یانه. افسرده و مصیبتدیده بمانند یا نه. اینها چیزهایی است که ندیدم در تاریخ کربلا به آن توجه بشود.
حسابش را بکنید که تعدادی زن و دختر خردسال را در یک مسیر طولانی در صحرا و زیر آفتاب و با لباسهای پاره و سوار بر شتران بیجهاز ، با حداکثر تشنگی و گرسنگی ، حرکت بدهی و در طول مسیر هم آنها را تازیانه بزنی و سرهای پدران و برادران آنها را هم در جلو چشمشان بر روی نیزه به نمایش بگذاری.
این است که عرض کردم که واقعه کربلا از جهات مختلف ، بینظیر و بیبدیل بود.
این استکه ائمه ما اینقدر به بزرگداشت عاشورا اهمیت دادهاند.
این استکه ۱۴۰۰ سال است که برای این اتفاق در کل جهان ، عزا به پا میشود.
این استکه قرآن کریم ، از این حادثه به ذبح عظیم یاد کرده و وقتی دستور آزادی اسماعیل را به ابراهیم ع میدهد، میفرماید که خب حالا اسماعیل را آزاد کن اما فدایی او یک ذبح عظیم از نسل خودت خواهد بود.
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
ما اسماعیل را در برابر قربانی بزرگی [از ذبح شدن] رهانیدیم.
صافات - 107
القصه ، کاروان اسرا که عرض شد در حدود ۵ مرد و ۲۵ زن و دختر بوده ، از کوفه حرکت کرد و با مشقت خیلی زیاد به شام رسید. قبل از ورود آنها به دمشق ، شهر را چراغانی و آذینبندی کردند. انگار که یزید فتحالفتوح کرده و انتقام تمام گذشتگان کافر و مشرک و جگرخوار خودش را از پیامبر و خاندان او گرفته بود .