باسلام اینکه چرا امام سجاد ع و ائمه بعدی از برخورد مستقیم با حاکمان وقت خودداری میکردند علل زیادی دارد. در مورد امام سجاد ع مهمترین علتها یکی این بود که نسل پیامبر اسلام ص توسط خلفای جابر و مردمان جاهل ، منقرض شده بود و از این شجره طیبه فقط امام سجاد ع ، امام باقر ع و حسن مثنی باقی مانده بودند. قبلا عرض شد که حسن مثنی اقدام به سخنرانی‌های آتشین بر علیه خلیفه کرد و به قولی توسط همین عبدالملک ، به شهادت رسید. اگر امام سجاد ع هم قیام میکرد ، ایشان هم به همین سرنوشت دچار میشد. علت دیگر این بود که بنی‌امیه و از جمله همین عبدالملک بشدت روی جهل مردم حساب بازکرده بودند و بقدری اهل‌بیت را بر روی منابر لعن و نفرین میکردند که مردم از اطراف این بزرگان پراکنده شده و اینها تنها بودند و یار و یاوری برای قیام نداشتند. یکی هم اینکه جوّ جامعه آن‌روز بشدت خفه بود و جاسوسان بنی‌امیه ، همه‌جا بودند. گاهی عبدالملک نامه‌هایی به امام سجاد ع می‌نوشت و اسرار خصوصی زندگی ایشان را به خودش متذکر میشد و بااین کار میخواست به امام سجاد ع بگوید که ما مرتب ، زندگی تو را رصد میکنیم و از همه‌چیز خبر داریم. و لذا روش کار امام سجاد ع ، مبارزه علمی و تربیت شاگردان و ستون‌گذاری مذهب شیعه و همچنین مبارزه در غالب دعا بود. بطوریکه الان کتاب صحیفه سجادیه و سایر آثار امام سجاد ع ، هم در زمینه دعا ، هم مبارزه برعلیه دستگاه ظلم ، هم در مجادله با اهل‌کتاب ، هم در زمینه حقوق و هم در زمینه‌های دیگر ، کم‌نظیر است. از جمله شاگردان خاص امام سجاد ع ، ابوحمزه ثمالی است . این آقا بعد از شهادت امام سجاد ع ، از محضر امام باقر ع و امام صادق ع هم استفاده کرد و مقدار زیادی از علوم و اخبار پیامبر و ائمه از او به ما رسیده است.ابوحمزه آثار و تألیفات زیادی در اثبات عقاید شیعه از خودش به‌جا گذاشت. روش دیگر مبارزه امام بر علیه ظلم اموی ، مبارزه منفی بود. مبارزه منفی یک روش مبارزه است که مخصوص افراد بانفوذ جامعه میباشد و اینها با نظر منفی دادن راجع به چیزی ، جامعه را نسبت به آن تحریک می‌کنند. امام سجاد ع شخصیت بزرگ و بانفوذی بود و لذا همین‌که راجع به حکومت ، نظر منفی داشت ، مردم جامعه هم نسبت به حکومت بدبین میشدند و این خیلی به عبدالملک فشار می‌آورد. خب ، یکی دیگر از اقدامات عبدالملک ، ساخت مسجد صخره یا قبه‌الصخره است که در همان اوائل خلافتش ساخت. به طور کلی عبدالملک علاقه زیادی به ساخت ابنیه و تبدیل دمشق به شهری باشکوه داشت. اما ساخت قبه‌الصخره یک حرکت سیاسی بود. این مسجد را بر روی صخره‌ای ساخت که در نزد یهودیها و مسیحی‌ها و مسلمانان ، محترم بود. شرح این مسجد را قبلا در اینجا گفته‌ام. القصه عبدالملک برای اینکه مردم را از رفتن به مکه که محل خلافت عبدالله بن زبیر بود منع کند، این مسجد را روی صخره مقدس ساخت و دور آن یک پرده کشید و مردم را تشویق کرد که دور همین پرده طواف کنند. خداوکیلی ببینید کار خلافت به کجا کشیده بود که حتی حج را هم تحریف کردند. بعدها با کشته‌شدن عبدالله بن زبیر ، این مسئله حج هم منتفی شد. عبدالملک بالاخره در سال ۸۶ فوت کرد . چهار نفر از پسران عبدالملک ، خلیفه شدند که ولید و سلیمان و یزید و هشام هستند ولی خلافت اینها به ترتیب نبود و در بین اینها هم کسانی آمدند که انشالله خواهیم گفت. @tarikhbekhanim