باسلام
عرض شد که بعد از فوت یزید دوم ،درسال ۱۰۵ هشام بن عبدالملک به خلافت رسید.
این آقا حدود ۲۰ سال خلافت کرد و از او به عنوان یک خلیفه مقتدر یاد شده اما اوضاع خلافت به قدری افتضاح شده و از دست دررفته بود که اقتدار هشام و تدبیرهای او ، ثمربخش نبود و بیتدبیرهای یزید دوم باعث ایجاد شورشهایی شده بود که این شورشها به دوره هشام کشیده شد.
در دوره این آقا فشار بر شیعیان خیلی زیاد شد. جوانان اهلبیت و سادات حتی پول برای ازدواج نداشتند. به دستور خلیفه ، هیچ کاری به سادات و اهلبیت و شیعیان ارجاع نمیشد. اینها را از جامعه حذف کرده بودند . حقوق آنها از بیتالمال را قطع کرد. اهلبیت در فقر مطلق به سر میبردند و صدایشان به جایی نمیرسید و بالاخره امام باقر ع را هم در سال ۱۱۴ به شهادت رساند.
خوارج از گوشه و کنار کشور اسلامی قیام کردند و هشام کوشید که قیام آنها را سرکوب کند.
در نهایت ، شیعیان هم به رهبری زیدبن علی ع ، پسر امام سجاد ع ، قیام کردند. این زید که پسر امام سجاد ع و برادر بزرگ امام باقر ع میشد ، آدم بسیار متقی و دانشمندی بود و در نزد پدرش و برادرش و امام صادق ع شاگردی کرده بود و هیچوقت هم ادعای امامت نداشت. اما بعدا تعدادی از شیعیان ، پیرو او شدند و امامت امام باقر ع را کنار گذاشتند و امامت زید را پذیرفتند و به زیدیه معروف شدند که داستان آن را در
اینجا عرض کردهام.
قیام زید بعد از شهادت برادرش بود . یعنی در زمان امام صادق ع بود و این قیام فقط دو روز طول کشید و خیلی زود سرکوب شد. این قیام راه را برای قیامهای دیگر شیعه باز کرد که خدمت شما عرض خواهم کرد.
زید برای شروع قیام خودش نزد امام صادق ع آمد و از ایشان خواست که از او حمایت کند. اینکه آیا امام صادق ع ، قیام زید را تایید کرد یا اینکه از او خواست که قیام نکند و فعلا سکوت اختیار کند ، محل اختلاف است . برخی مورخین میگویند امام صادق ع ، مستقیما حمایت نکرد چرا که حساسیت هشام را برمیانگیخت، اما با سخنانی که فرمود از مردم خواست که او را حمایت کنند.
زید از دانشمندان بزرگ زمان خودش بود و ابوحنیفه ، پایهگذار مکتب حنفی، مدتی از شاگردان او بوده ، و لذا خیلی از بزرگان شیعه در قیام او شرکت کردند و به شهادت رسیدند. امام صادق ع قبلا به زید تذکر داده بود که در این مسیر به شهادت میرسی و قیام تو به شکست میانجامد.
زید در کوفه قیام کرد و طبق روش معمول ، مردم کوفه ، او را تنها گذاشتند. سپاه هشام به جنگ او رفت و او در بحبوحه جنگ به شهادت رسید. بنیامیه ، جسد او را در کوفه به دار کشیدند و زید ۶ سال بر دار بود تا اینکه دیگر چیزی از او باقی نماند و استخوانهایش بر زمین ریخت. استخوانها را جمع کرده و آتش زده و خاکسترش را در دجله ریختند.
این یکی از اقدامات هشام بن عبدالملک در برخورد با قیام سادات بود.
هشام بن عبدالملک همان خلیفه ای است که امام باقر ع را به شام دعوت کرد و چند روز ایشان را در دمشق نگه داشت. در یک مسابقه تیراندازی که در دمشق و در حضور خلیفه برگزار شد ، هشام از امام باقر ع خواست تا او هم در مسابقه شرکت کند . امام ع ، پیری را بهانه کرد و از شرکت در مسابقه امتناع نمود اما هشام اصرار کرد و بالاخره امام ، تیراندازی کرد و چنان دقیق هدفگیری کرد که در جهان بیسابقه بود و هر تیر ، تیر قبلی را میشکافد و به هدف میخورد تا اینکه ده تیر به هدف خورد و هشام مسابقه را تعطیل کرد و با ناراحتی به کاخ رفت.
در مورد زندگی امام باقر ع انشالله فرداشب توضیح خواهم داد.
و اما یک اتفاق دیگر در دوره هشام این بود که تبلیغات بنیعباس روز به روز بیشتر میشد و اینها مثل موریانه پایههای دولت اموی را سست میکردند تا اینکه در سال ۱۳۲ که شرح آن را خواهیم گفت ، دولت اموی را سرنگون کردند و خودشان خلیفه شدند. تمام شعار اینها حمایت از اهلبیت پیامبر بود و مردم فکر میکردند که اگر به اینها کمک کنند و اینها به قدرت برسند ، امام صادق ع را بر مسند خلافت مینشانند . البته امام صادق ع از این جریانات کاملا مطلع و آگاه بود و هیچگاه در دام اینها نیفتاد . اما تعدادی از سادات حسنی که ذکر آنها را خواهیم کرد فریب اینها را خوردند و با اینها همکاری کردند و دست آخر وقتی بنیعباس خلیفه شدند آنها را به شهادت رساندند.
القصه، خلافت هشام در دوره امامت دو امام شیعه بود. امام باقر ع و امام صادق ع. هشام در اواسط دوره امامت امام صادق ع در سال ۱۲۵ راهی دوزخ شد و بعد از او تا سال ۱۳۲ که بنیامیه برافتاد و بنیعباس روی کار آمد ، ۴ خلیفه بر سرکار آمدند که خواهیم گفت.
#تاریخ
@tarikhbekhanim